یک استعفا و بازهم سوادی که نداریم

منافع ملی، گروهی یا شخصی؛ مساله این است….
طی هفته های اخیر جهش قیمت ها و در تنگنا قرار گرفتن مردم در مدیریت معیشت خانواده شان، فضای عمومی جامعه را در شرایطی خاص قرار داده بود. هنوز در حال خواندن تحلیل، لطیفه و تکه پراکنی های کنشگران فضای رسانه ای در این زمینه بودیم و در عین تاسف همگی با خواندن لطیفه ها درباره قیمت گوشت و… قهقهه می زدیم و به خلاقیت ایرانی ها در ساختن جوک در کسری از ثانیه افتخار می کردیم که افکارعمومی دچار صعود و ناگهان سقوط شد.
بشار اسد به ایران سفر می کند و با رییس جمهوری و مقام معظم رهبری دیدار می کند. این دیدار به جهت استرتژیک بودن و اینکه دارای پیامی واضح به دنیا درباره سیاست های ایران در منطقه است، در صدر اخبار رسانه های داخلی و خارجی قرار می گیرد. هنوز چند ساعتی از این ماجرا نگذشته و مردم در شادی در شب ولادت حضرت زهرا(س) و روز مادر هستند که به یکباره پیامی در قالب تبریک این مناسبت و اعلام استعفا از سوی وزیر امور خارجه در ساعت هایی که فضای رسانه ای داخلی به قاعده منتظر خبری نیست، منتشر می شود. رسانه های خارجی و برخی سیاسیون با حجم بالایی از تولید پیام، فضای رسانه ای کشور را در دست می گیرند و در این میان مقاماتی که لازم است در این باره سخنی بگویند تنها به تایید یا تکذیب کفایت می کنند. مدیریت افکار عمومی در ساعات ابتدایی استعفا در دست رسانه های خارجی است. این وضعیت به شیوع شایعه و ایجاد جو ناامیدی در کشور دامن می زند و……
روایت های مختلفی در باب این استعفا مطرح شد اما عده ای سعی بر اشاعه این روایت داشتند که وزیر امور خارجه به علت دعوت نشدن به جلسه دیدار مقام معظم رهبری با بشار اسد استعفا داده است. اما مطرح نکردند چرا وزیر امور خارجه در دیدار بشار اسد با رییس جمهوری هم در جلسه حاضر نبود؟ این سوال باید در ذهن مخاطب دارای سواد رسانه ای شکل بگیرد.
نکته دیگری که مخاطبان هوشمند برای ارزیابی دقیق باید مورد توجه قرار دهند، مراجعه به مصاحبه دکتر ظریف با یکی از روزنامه ها قبل از استعفایش است. شاید این چند نکته بتواند به اینکه قضاوت کلی نکرده و کمی از بالا به ماجرا بنگریم، کمک کند و رمزگشایی از بخشی از مساله را راحت تر کند.
دکتر محمدجواد ظریف:
«برای شخص بنده مهمترین ملاک این بوده که تلاش کنم دستورات رهبری را اجرا کنم. ما نظر خودمان را همیشه خدمت حضرت آقا میفرستیم و بعضیها به همان هم #ایراد میگیرند که چرا ما نظرات را به ایشان میفرستیم.
من برداشتم این است که هرگاه سیاست خارجی، یعنی #دیپلماسی، و #قدرت در صحنه میدانی، مکمل و هم افزا بودهاند، ما توفیقات بسیار بالایی داشتهایم ولی هرگاه یکی از این دو مورد، یا حضور نداشته و یا حذف شده یا ما بعد از انقلاب در آن ضعفی در” قدرت میدانی” داشتیم یا هم افزایی نداشتیم، طبیعتاً نتایج آن هم مشخص یعنی آن وقت میزان توفیق ما بسیار بسیار کم بوده است.
نمونه سیاست خارجی منهای قدرت میدانی، ابتدای پیروزی انقلاب بود وقتی که رژیم صدام جنگ را علیه ایران آغاز کرد خوب سیاست خارجی ما آن کاری را که طبیعتاً باید انجام بدهد انجام داد، اما دنیا خیلی توجهی به ما نکرد. مرحوم شهید رجایی حتی به نیویورک رفتند و هم لابی شد و هم حضور مقتدرانه و مظلومانهای در صحنه بینالمللی داشتیم، اما «#قدرت_میدانی» نداشتیم. همه خیال میکردند که ظرف مدت کوتاهی ما ساقط میشویم و اینجا بود که در قطعنامه اولیهای که در مورد جنگ، آن هم یک هفته بعد از شروع تجاوز عراق تصویب شد نه تنها تجاوز را محکوم نکرد بلکه حتی از صدام نخواست که از خاک ایران خارج شود.»
و اما نکته ها:
استعفای وزیر امور خارجه دارای چند وجه است. در حال حاضر به جهت مدیریت افکار عمومی در ساعات ابتدای این رخداد توسط رسانه های دیگر، مخاطب تنها یک وجه از مساله را شنیده و وجه دیگر را نه دیده و نه بررسی کرده است. بارها عنوان شده که امروزه جنگ، #جنگ_روایت_هاست. آن کسی در این میدان پیروز است که روایت خود را غالب کند. روایت غالب در حال حاضر همان چیزی است که شب گذشته عنوان شد: «عدم اجازه ورود وزیر امور خارجه به جلسه مقام معظم رهبری با بشار اسد و پررنگ کردن نقش سردار سلیمانی»
اما آنچه در باب سواد رسانه ای باید مورد توجه قرار داد این است که چگونه یک مدیر می تواند با در نظر نگرفتن روز و ساعت نامناسب برای استعفا، خواسته با ناخواسته افکار عمومی را در سیطره روایت غالبی قرار دهد که مدیریتش در دست رسانه داخلی نیست. چگونه زمینه شیوع شایعات فراهم می شود. چگونه می توان افکار عمومی که به جهت معیشت و …. در تنگنا قرار دارند را در فضایی قرار داد که با هر کاهش شاخص های اقتصادی بعد از استعفا، دچار دلهره شوند و به تعمیق ناامیدی دامن زد.
شاید وزیر امور خارجه را بتوان رسانه ای ترین فرد دولت معرفی کرد اما همین یک اقدام در شرایطی که جمهوری اسلامی در حال انتقال مفهومی کلان به دنیا از طریق سفر بشار اسد به کشور است، مایوس کننده است. حتی ناراحتی، گلایه و …. را می شد در زمانی بهتر با مردم در میان گذاشت. در آستانه روز مادر که دل ها شاد است و زمانی که رخدادی مهم در کشور انجام شده، این قهر یا استعفا باید دلیلی غیر از شخص و نهاد داشته باشد و در واقع دلیلی فراتر از منافع ملی، تا قابل پذیرش باشد در غیر این صورت چندان خوشبینانه به نظر نمی رسد.
بازهم همان تاکید همیشگی مبنی بر ضرورت توجه به #متن، #زیر_متن، #فرامتن و #کلیدواژه ها را باید یادآور شد. #سواد_ رسانه_ای که مبتنی بر اصلاح و مواجهه صحیح کنشگران رسانه ای(مردم، رسانه ها و مسوولان) است دیگر از ضرورت گذشته و زنگ خطر جدی نداشتن آن به صدا در آمده است.
شاید نتوان در قالب سواد رسانه ای مسوولان را متوجه رفتارهای رسانه ای شان و تاثیرات متعددی که بر کشور می گذارد، کرد اما قطعا می توان مردم را برای مواجه با تولیدات رسانه ای و پیام هایی که هر یک با هدفی خاص منتشر می شوند، توانمند کرد. افکار عمومی توانمند فریب #بازی_سازی_های_رسانه_ای (داخلی و خارجی) را نخواهد خورد.
#معصومه_نصیری
#مدرس_و_پژوهشگر_سواد_رسانه_ای