اخبار

گروگان‌های عصر فـراواقـعـیـت

«عصر پساحقیقیت»؛ واژه ای پرکاربرد و قابل اتقان در دنیای رسانه‌ای شده امروز است. عصری که در آن واقع نمایی، وارونمایی اصل و رفع، جایگزینی دروغ به جای واقعیت و … نقطه اتکای فضای سناریوپردازان مهندسان افکار عمومی است. در واقع در این فضا از ساخت فراواقعیت ها که از آن به عنوان حاد واقعیت نیز یاد می شود؛ برای تصاحب ذهنیت‌ها و تغییر عینیت‌ها بهره گیری می شود.

رسانه سازنده فراواقعیت‌ها

تسخیر ذهن و شکستن مقاومت آن توسط میانجیِ پرقدرتی همچون «رسانه» که خالق معناست و با بهره گیری از انواع تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها رسانه‌ای انجام می‌شود. تصاویر ذهنی مخاطب ساخته شده، عمق یافته و مدیریت می‌شوند. در واقع این واقعیت‌های ساخته شده رسانه‌ای هستند که بر همه حقایق تام و تمام غلبه پیدا می‌کنند.

با نگاهی به رویکردهای رسانه‌ای دهه‌های اخیر و مخصوصا رخدادهای اخیر کشور شاهد بودیم که تصاویر و روایت‌های رسانه‌ای ارائه شده به مردم، در اغلب موارد گونه‌ای از واقعیت‌های حادّ شده هستند. روایت‌هایی که سبب شدند مباحث به‌گونه‌ای دیگر و با ضریبی متفاوت در ذهن مخاطب رمزگشایی و فهم شوند. مخاطب متاثر از این فراواقعیت‌ها، هم کنشگری کرده، هم یارگیری می‌کند و هم ورودی شناختی ذهنش یکسویه شده و میزان اثرپذیری‌اش از واقعیت به نقطه صفر نزدیک شود.

بسیاری در رخدادهای اخیر کشور که نمونه تمام نمایی از یک نبرد ترکیبی ـ شناختی جدی رسانه‌ای بود؛ محل تنازع دو اعتقاد که رسانه‌ها با روایت‌های خود واقعیت را می‌سازند و یا اینکه مانند آینه واقعیت را منعکس می‌کنند بود. بسیاری بر این باورند که شاید رسانه در بخشی انعکاس موضوع کرده باشد اما در همین انعکاس هم پاره حقیقت گویی شکل گرفته و آنچه گفته شده حرکت از پله دوم رویداد بوده است. اما برخی دیگر نیز معتقدند «واقیعت سازی» یکی از جدی‌ترین نقش‌های رسانه‌هاست.

 در واقع واقعیات جهان ما واقعیات رسانه‌ای شده هستند و حقیقت بدون پوششی از انواع تکنیک های رسانه‌ای معنا ندارد و فهم نمی‌شود. در واقع امروز برخی نظریات بر این تاکید دارد که واقعیت لزوما آنچه هست، نیست. ما در دنیای فراواقعیت ها اسیر شده و به گونه‌ای گروگان محسوب می‌شویم.

درباره مفهوم فراواقعیت

برای شناخت مفهومی به نام «فراواقعیت» باید گفت «ژان بودیار» اندیشمند پست مدرن فرانسوی این کلیدواژه را برای نخستین بار ناظر به نقش رسانه‌ها در بهره گیری از نمادها و نشانه‌ها برای خلق فراواقعیت به کار برد. بر این اساس «دروغ‌های واقع نمایی شده» در واقع همان فراواقعیت ها هستند. نیست‌هایی که رسانه آنها را هست می‌کند و این هست‌ها معنای ذهنی مخاطب را ساخته و افکارعمومی را وادار به گونه‌ای از فهم و کنش می‌کند که تصور کنش مبتنی بر حقیقت را برای او ایجاد می‌کند. در حقیقت مفهوم فراواقعیت (Hyper-Reality) بر این مهم تاکید دارد که انسان هزاره سوم به مرحله‌ای می‌رسد که در تشخیص و تمییز واقعیت از غیر واقعیت دچار گمراهی شده و توان خود را از دست می‌دهد.

با این توضیح نگاهی خواهیم داشت به فراواقعیت هایی که با لباس شایعات، اخبار جعلی و بهره‌مندی از انواع روش‌های ترکیبی و شناختی در اغتشاشات و رخدادهای اخیر کشور با همگرایی و هم افزایی حداکثری رسانه‌ای رخ داد تا در دنیای واقعی ما آنچه را واقع نمایی شده بود را بپذیریم و مبنای عمل و رفتارمان قرار دهیم.

در این رخدادها با بهره گیری از تصاویر (مدیریت تصاویر ذهنی)، معناسازی (بهره گیری از کلمات دارای بار مهندسی شده)، ساخت کلیشه و انگاره ذهنی (تکرار تصاویر و عبارات) سعی شد فراواقعیت‌هایی ساخته شده و تبدیل به باور منتج به رفتار شوند. این روند در ابتدا متاثر از تصاویر است. تصاویری که ساخته می‌شود اما درونش نکته ای برای فهم وجود ندارد. در این مدیریت تصاویر، نمادها و نشانه‌های جاگذاری شده به قبول فراواقعیت ها یاری می رساند.

برخی نمونه‌های مشهور

خدانور لجه‌ای یا صادق کبدانی؟

اگر بخواهیم برخی نمونه‌های این فراواقعیت‌ها را مورد اشاره قرار دهیم؛ «خدا نور لجه‌ای» بهترین نمونه است. تصویر زیر عکسی است که در اغتشاشات اخیر توسط رسانه‌های معاند به عنوان خدانور لجه‌ای بازنشر شد. اما این تصویر متعلق به چه کسی است؟ خدانور لجه‌ای کیست؟ و چگونه مخاطبان اعم از ورزشکاران تا شهروندان عادی تحت تاثیر این فراواقعیت اقدام به فهم موضوع کرده و کنشگری کردند.

خدانور لجه‌ای یا صادق کبدانی؟

این تصویر متعلق به صادق کبدانی معروف به یاغی شیرآباد است. او سارق مسلح و فردی دارای سوءسابقه بوده و این عکس مربوط به تیر ماه ۱۴۰۱ یعنی دو ماه قبل از اغتشاشات اخیر کشور است. او در نهایت طی یک سرقت مسلحانه کشته می شود اما ضد انقلاب او را به عنوان کشته راه آزادی نشان می‌دهند. نمادهای او ساخته شد و عده ای در خیابان خود را به تیرهای چراغ برق بستند و با او ابراز هم پیمانی کردند. اما حالا که او صادق کبدانی است پس خدانور لجه‌ای چه کسی است؟ در کلیپ اولیه منتشر شده توسط رسانه‌های معاند فیلم با رقص فردی با لباس بلوچی در یک مهمانی آغاز می‌شود. خدانور لجه‌ای یکی از خوانندگان خطه سیستان و بلوچستان است و هم اکنون مشغول زندگی خود است.

به همین راحتی در دنیای پساحقیقت، فراواقعیت‌ها ساخته  شده، احساسات  را برانگیحته می‌کنند و مبنای رفتار و فهم افراد از حقیقت و واقعیت می‌شوند. در این عصر با عنایت به حجم دسترسی بالای افراد به اطلاعات، موتورهای جستجو و … متاسفانه هنوز مخاطب نسبت به صحت‌سنجی و شکستن حصار فراواقعیت‌ها اقدام متناسبی نکرده و آنچه در قالب تصاویر ذهنی برای او ساخته می‌شود را می‌پذیرد ؛که این از ویژگی های عصر پساحقیقت است. دروغ‌های راست‌نمایی شده که بدون شک و شبهه‌ای وارد ذهن شده و ذهن دلیلی برای نپذیرفتن آن در خود احساس نمی‌کند.

ساخت فراواقعیت با فوتوشاپ

تصویر زیر عکس دیگری است که انگاره و کلیشه مبتنی بر ساخت متعدد فراواقعیت‌ها را برای مخاطب واقع نمایی می‌کند. تصویری که با استفاده از فتوشاپ تبدیل به یک فراواقعیت می‌شود.

یا تصویری که یکی از سلبریتی های ورزشی جهت ساخت فراواقعیت به خورد افکار عمومی داده و با برانگیختن احساسات عمومی، سعی در باورپذیری آن دارد. تصویری که نه مربوط به ایران است و نه مرتبط با رخدادهای اخیر اما بناست در سبد فراواقعیت ها قرار گرفته و به هدف و سناریویی خاص دامن بزند.

نمونه‌ای از فراواقعیت

کلام آخر

اینها چند نمونه کوچک از فراواقعیت‌هایی است که ساخته می‌شود و مخاطب بسان اسیری در دست رسانه (به معنای هر آنچه پیامی را منتقل می‌کند) آنها را باور کرده و اساسا تصوری از ساختگی بودن و واقع نمایی شدن آنها ندارد. یکی از نقاطی که سازندگان فراواقعیت‌ها بر آن تاکید دارند و در اغتشاشات اخیر بر روی آن تمرکز ویژه داشتند، برانگیختن احساسات است. مخاطب برای پذیرش فراواقعیت‌ها باید از حوزه منطق و تفکر دور شده و اقدام و پذیرش فوری و آنی انجام دهد.

در یادداشت های بعدی به شئون دیگر تاثیرگذار بر ساخت و پذیرش فراواقعیت ها خواهیم پرداخت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا