«کلابهاوس» هیچ نویدی برای شهروندان عادی ندارد
کلابهاوس هیچ نویدی برای شهروندان یا کاربران عادی رسانههای اجتماعی ندارد و حتی اگر اتاق گفتگویی هم شکل دهند، در نهایت چیزی خواهد شد همانند جمعهای موقتی ومحدود مسافران تاکسی در دنیای واقعی.
به گزارش خبرگزاری مهر، متنی که در ادامه می خوانید یادداشتی از حسین حسنی، عضو هیئت علمی پژوهشکده ارتباطات است که با عنوان «کلاب هاوس و گفتگو، ارتباط، سیاست و حکمرانی فضای سایبر» نگاشته شده است.
در «عصر تصویر جهان» که «زندگی روی صفحه نمایش جریان دارد» و هویت صرفاً با حضور و نمایش خود (سلف) روی خردهصفحههای موبایلی معنا پیدا میکند، اقبال به یک پلتفرم رسانهای صوتی- کلابهاوس – با وجوه شبهتعاملی نه تنها «بازگشت» و «احیاء» عصر رسانههای صوتی نیست، بلکه صرفاً یک مد زودگذار شبهروشنفکرانه و نخبگانی است که با قاطعیت میتوان مدعی شد-دستکم در زمینه اجتماعی ایران-در همان سطح باقی خواهد ماند.
برخی در بحث از این پلتفرم از «ایرانیان عاشق گفتگو» سخن گفتهاند و اینکه کلابهاوس یک بستر برخط همگانی برای تبادل دیدگاه و گفت و شنود فراهم کرده است، اما با اینهمه همانطور که در خط مشی بنیانگذاران این پلتفرم دیده میشود، آنها بیش از آنکه به دنبال هجوم تودهای کاربران عادی به رسانه اجتماعیشان باشند، پیش از هر چیز تلاش کردهاند تا نظر نخبگان دنیای فناوری-ایلان ماسک، مارک زاکربرگ و استیو بالمر- و سیاست-ولادیمیر پوتین- را به خود جلب کنند. سازوکار داشتن دعوتنامه برای ورود و ایجاد «روم» های مختلف در کلابهاوس دلیل دیگری بر این مدعا است.
ما اکنون در «عصر اینستاگرام» زندگی میکنیم که میل افراطی به حضور در پلتفرمهای تصویری و نمایش خود، بدن، سبک زندگی، حریم خصوصی و تکثیر ایماژهای فردی به مدد شیوهها و حیلههای گوناگون-وحتی رسواگرانه-با اهداف گوناگون روانشناختی، تجاری و سیاسی و غیره، به یک هنجار و ارزش حاکم بر اکوسیستم رسانههای اجتماعی تبدیل شده است، بنابراین کوتهفکری است که تصور کنیم حس شنوایی بتواند به مدد کلابهاوس بر میل فزاینده کاربران برای چشمرانی بینایی-محور استیلاء پیدا کند.
حتی ادعای ایجاد بستری برای «گفت» و «گو» از این هم خاماندیشانهتر است. همانطور که گفته شد، فضای نخبگانی کلابهاوس ابزاری برای تثبیت و تصریح مجدد روابط نابرابر و سلسلهمراتبی ارتباطی در رسانههای پیشاعصررسانههای اجتماعی است. اساساً کلابهاوس بازسازی رابطه یک «گوینده» بسیاربزرگ مبتنی بر منابع قدرت فناورانه و سیاسی و بیشمار «شنونده» -نه در معنای رسانههای تودهای، بلکه خاصتر همچون روزنامهنگاران و کنشگران اجتماعی-است. چنانچه اخیراً در مورد حضور وزیران ارتباطات و امور خارجه ایران در کلابهاوس شاهد بودیم-به جز این دو مورد و کمی هم رئیس سازمان انرژی اتمی، آیا اصلاً در این مدت مدشدن کلابهاوس در ایران، هیچ گزارشی از گفتگوی علمی، فرهنگی و اجتماعی در اتاقهای آن، در رسانههای دیگر بازنشر شده است؟، قطعاً خیر.
کلابهاوس هیچ نویدی برای شهروندان / کاربران عادی رسانههای اجتماعی ندارد. حتی اگر اتاق گفتگویی هم شکل دهند، در نهایت چیزی خواهد شد همانند جمعهای موقتی و محدد مسافران تاکسی در دنیای واقعی، با مباحثههای غیرعقلانی، همراه پیشداوری، هرزگونه و…
درنهایت، به دلیل همین وضعیت نخبگانی، محدود، انزواجویانه و دور از دسترس اتاقهای پلتفرم کلابهاوس است که صفحههای مختلف رسانههای اجتماعی، روزنامههای کاغذی و وبسایتهای خبری وظیفه بازانتشار محتوای مبادله شده در کلابهاوس را متقبل میشوند.
بالاخره اینکه بهویژه در یک برهه زمانی که به انتخابات بااهمیت ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ منتهی خواهد شد، امید میرود صداوسیما فضای بازتری را برای مباحثه و گفتگوهای آزاد فراهم کند تا طرفین گفت و شنود مجبور نباشند به پلتفرمهای نوظهور خارجی متوسل شوند؛ همچنین نباید وضعیت به گونهای باشد که افرادی که متولی حکمرانی و مدیریت فضای سایبر و پلتفرمها در ایران هستند، با حضور در یک پلتفرم نوظهور خارجی، به آن رسمیت و مشروعیت ببخشند.
انتهای پیام