مغالطه چگونه با ایجاد ابهام، شما را فریب میدهد؟

گاهی در مواجه با متون یا تولیدات مصور رسانهای متوجهیم که اشتباهاتی در آن وجود دارد و یک جای کار میلنگد و گاهی نیز اصلا متوجه این اشتباهات نمیشویم. چه کنیم که حواس جمع باشیم؟
بعضی وقتها یک متن را که در رسانهها یا شبکههای اجتماعی میخوانیم، مشخص است از نظر منطقی یک جای کار میلنگد اما متوجه نمیشویم اشکال کار دقیقا کجاست؟ این مربوط به مواقعی است که یک مغالطه در متن به کار رفته که ظاهر ماجرا منطقی است اما حقیقت بیان نشده است. یکی از دستههای اصلی مغالطهها، مربوط به زمانی است مطلب به صورت مبهم بیان می شود، یا خبر و نقل غیردقیقی درباره موضوع گفته میشود. به این دسته، تبیینهای مغالطی (fallacious explanations) میگویند؛ مثلا نقلقولی مبهم استفاده میشود، مسئله از اصل خودش منحرف میگردد و یا از گزیدهگویی و دخل و تصرف برای به خطا انداختن مخاطب استفاده میشود. در ادامه مغالطههای مختلفی که در این دستهبندی قرار میگیرند را با ذکر مصداق مورد بررسی قرار میدهیم.
ترکیبی که ابهام میسازد
فرض کنید یکی بگوید علی عکاس و نویسنده ماهری است. برداشت شما چیست؟ اینکه علی هم عکاس و هم نویسنده ماهری است؟ یا اینکه علی عکاس است و نویسنده ماهری است. این یک مثال از مغالطه «ترکیب مفصل» است؛ وقتی که شما دو جمله داشته باشید که هرکدامش مستقل از دیگری صحیح است ولی ترکیب آنها باعث ایجاد ابهام میشود.
الفاظ عامل ابهاماند
شخصی مدعی است که «یکی از بزرگان سیاسی کشور تا یک ماه دیگر خواهد مرد یا به بیماری بزرگی مبتلا خواهد شد، به گونه ای که همه از آن اطلاع پیدا خواهند کرد.» واضح است که در ادعا یاد شده ابهام در اینکه شخص تا چه اندازه مهم است، چه بیماری گرفتار میشود و ملاک اطلاع اطلاع عمومی چیست، به کار رفته. و با این اوصاف فرد مدعی میتواند هر اتفاقی را به عنوان مویدی برای درستی سخنان خودش به کارگیرد. این فرد در بیان خود از مغالطه «ابهام لفظ» استفاده کرده است. برای مثال برخی رسانه ها پس از اشتباهی که در به صدا درآمدن آژیر یکی از مراکز در شهرک آزمایش در غرب تهران رخ داد، از فرصت پیش آمده سوء استفاده کردند و مدعی شدند: « شب گذشته تعدادی جنگنده اف۳۵ اسرائیلی، مراکز حساسی را در نزدیکی تهران بمباران کردند». در واقع نه مراکز مهم گفته شده مشخص شده کدام مرکز بوده است و نه در نزدیکی تهران مشخص است چقدر نزدیک را میگوید؟
ادعای حمله جنگنده های اف۳۵ به مراکزی در اطراف تهران؛
گزارههای بی «سور»، شما را فریب میدهند
«آقای ایکس کی از اعضای جریان اصوالگراست. اعضای این جریان، افرادی افراطی هستند.» در واقع برای ترور شخصیت آقایی به نام ایکس، ضمن انتساب او به جریانی، بدون ذکر سور کلی بودن یا جزئی بودن گزاره «افراطی هستند»، این گزاره را به همه افراد این جریان از جمله آقای ایکس نسبت میدهند.مغالطه ای که در این مثال به کار رفته است، مغالطه «گزاره های بدون سور» نام دارد. الفاظی چون تمام، همه، هیچ، هر و… که در ابتدای گزاره بیان میشود و میزان شمول افراد را درباره آن گزاره بیان میکنند، سور گویند. برای مثال در جمله « همه آمریکایی ها وحشی هستند»، لفظ همه سور جمله است و اینگونه بیان شده است که تک تک آمریکایی ها خوی وحشی گری دارند. معمولا افراد در بیان حملاتشان به دلیل آنکه به آنها خردهای گرفته نشود و اساسا گزاره آنها مورد حمله قرار نگیرد. جملات خود را بدون سور به کار میبرند. مثلا در خصوص جمله قبل اگر گوینده با همان نیت سابق که تک تک آمریکایی ها خوی وحشی گری دارند از جمله « آمریکایی ها وحشی هستند» استفاده کند. به دلیل آنکه واژه «همه» گفته نشده است، نمیتوان اساسا به این نظر ایراد گرفت.
برخی رسانهها علت را هم جعل میکنند!
درحالی که زم به علت جاسوسی و تشویش اذهان عمومی علیه حاکمیت و تروج اقدام های خشونت آمیز به اعدام محکوم شد و اعدام شد. رسانهها تلاش کردند علت اعدام زم را روزنامه نگار بودن او معرفی کنند.مغالطه ای که این رسانه به کار برده است، «علت جعلی» نام دارد. این مغالطه به دو صورت به کار میرود، اول آنکه شخص یک علت غیر واقعی را به عنوان علت واقعی وقوع یک پدیده معرفی میکند. مثلا کشتی گیری قتلی را انجام میدهد، او دستگیر میشود و برطبق قانون و ازآنجا که اولیاء دم رضایت نمیدهند او اعدام میشود. اما برخی رسانه ها مدعی میشوند، «دستگاه قضایی و حکومت برای مقابله با ورزشکاران و منزوی کردن آنان، آن کشتی گیر را بیگناه اعدام میکند.» این در حالی است که شخص به خاطر قتلی که مرتکب شد و پس از عدم رضایت خانواده مقتول، قصاص میشود.
دومین کاربرد این مغالطه زمانی است که قسمتی از علت های شکلگیری یک واقعه(علت لازم) را به عنوان همه علت (علت کافی) شکلگیری یک پدیده به کار برده شود. برای مثال برخی جریانات رسانه ای داخلی میگویند که «تحریمهای خارجی باعث ایجاد مشکلات اقتصادی از جمله تورم شده است». این در حالی است که تحریمهای اقتصادی تنها یکی از علل بوجودآمدن مشکلات اقتصادی است و مشکلات دیگر و اساسیتری همچون ناکارآمدی سیاست ها و کم کاری برخی مسئولین نیز در دولت از دیگر علل شکل گیری چنین مشکلاتی است.
برخی رسانهها تلاش کردند علت اعدام زم را روزنامه نگار بودن او معرفی کنند؛
گروه سواد رسانه خبرگزاری فارس
انتهای پیام