مدل کنشگری رسانهای مسئولان

معصومه نصیری در یادداشتی با اشاره به مدل کنشگری رسانهای مسئولان نوشت: مسئولان ضمن آگاهسازی، وظیفه حفظ آرامش روانی جامعه را نیز برعهده دارند و باید بدانند تک تک واژگان آنها اگر با توجه به فرامتن و وضعیت موجود جامعه مطرح نشود، پیام آنها را به ضد خود تبدیل کرده و چه بسا به بحران و مسئله نیز دامن زده و بازتولید مسئله کند.
معصومه نصیری، مدرس و پژوهشگر سواد رسانهای یادداشتی با محوریت «کنشگری رسانهای مسئولان» نوشته که در ادامه میخوانید:
این روزها و مخصوصاً در بزنگاه رخدادهای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و … علاوه بر کنش مردم رسانهها، ما با بخش مهمی از رفتار مواجه هستیم که هم بر مردم اثر دارد و هم بر رسانهها و آن مدل کنشگری رسانهای مسئولان است. مسئولانی که ضمن آگاهسازی وظیفه حفظ آرامش روانی جامعه را نیز برعهده دارند و باید بدانند تک تک واژگان آنها اگر با توجه به فرامتن و وضعیت موجود جامعه مطرح نشود، پیام آنها را به ضد خود تبدیل کرده و چه بسا به بحران و مسئله نیز دامن زده و بازتولید مسئله کند. از این رو مدیران عصر رسانه باید بدانند پاشنه آشیل آنها بیتوجهی به فرامتن و تولید انبوه و بیمحابای پیام بدون توجه به اثرات و حتی ضرورت آن است. مدیران عصر رسانه باید بدانند طبق آنچه در علم ارتباطات مورد تأکید است و مدیران قبل از هرگونه اقدام رسانهای باید بدانند این است که، پیام تنها آنچیزی نیست که ارسال میشود، بلکه چیزی که دریافت میشود هم مهم است. به معنای دیگر لزوما آنچه ارسال میشود با آنچه دریافت شده، یکی نیست. بنابراین ارسال کنندگان پیام باید به این نکته توجه کنند که چگونگی دریافت یک پیام، بسیار متأثر از فرامتن و تجربه زیستههای افرادی است که برای آنها پیام تولید و ارسال میکنیم.
دیوید برلو به عنوان یکی از اندیشمندان حوزه ارتباطات در مدل فراگرد ارتباطات انسانی، مفهوم «قصد ارتباطی»، برای برقرار شدن ارتباط مؤثر و آشکار را دارای نقش مهمی میداند و معتقد است که «قصد و هدف تمامی رفتارهای ارتباطی آن است که پاسخی خاص از جانب فرد یا گروهی خاص را برانگیزد و ارتباط، هنگامی مؤثر خواهد بود، که گیرنده با تلاش کمتری پاسخ مطلوب را ارائه دهد. او میگوید که معنیها در پیامها و چیزهای قابل کشف نیستند. در واقع کلمات در نهایت هیچ معنایی نمیدهند؛ بلکه معنیها فقط در آدمها هستند، که مسبب پاسخها میشوند. آنها چیزهایی شخصی و درون ارگانیسم انسانند. معناها آموخته میشوند؛ آنها داراییهای ما محسوب میشوند؛ ما معنیها را یاد میگیریم، بر آن میافزاییم، آنها را نابود میکنیم؛ اما قادر به یافتنشان نیستیم. آنها در ما هستند نه در پیام. معنی در درون انسانهاست نه در کلمات.
برلو همچنین سیستمهای اجتماعی – فرهنگی بهطور نسبی عوامل تعیینکننده موارد زیر هستند: انتخاب کلماتی که افراد بهکار میبرند، هدفهایی که برای ارتباط دارند، معنیهایی که برای یک کلمه در نظر میگیرند، گیرندگانی که انتخاب میکنند و کانالهایی که برای انواع پیامها برمیگزینند همه به سیستمهای اجتماعی ـ فرهنگی وابستهاند.
با این وصف پیامهای رسانهای که قابلیت رمزگشایی و فهم دقیقتری از سوی مخاطبان دارند و مبتنی بر بافت معنایی درون افراد بیشتری هستند، بهتر میتوانند مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده و با خود همراه کنند. تمام قصد و هدف تولید پیامها و به عبارت دقیقتر رفتارهای ارتباطی آن است که پاسخی خاص از جانب فرد یا گروهی خاص برانگیخته شود پس یک پیام زمانی مؤثر خواهد بود که گیرنده با تلاش کمتری به آن پاسخ دهد یا فهم نزدیکتری نسبت به آن داشته باشد.
اساساً تفاوت جدی مسئولان و حتی رسانهها و یکی از دلایل توفیق یا عدم موفقیتشان چگونگی بکارگیری کلمات و قالبهای رسانهای است و آنهایی موفقترند که پیامهایشان نزدیکی بیشتری به معنی ذهنی اکثریت مخاطبان داشته باشد. این معانی نیز تحت تأثیر تجربهزیستهها، فرامتنها، نظام و ساختار فرهنگی و اجتماعی جوامع و… قرار دارند.
مسئولی در عصر رسانه موفق خواهد بود که بتواند پیامهایش را در قالب کلمات دارای معانی مشترک دقیقتری به مخاطبان عرضه کند (رمزگذاری) و مخاطب نیز با کمترین اتلاف وقت، رمزگشایی کرده و پیام را بپذیرد یا آن را مطلق رد نکند. رسانهها امروز معنا میسازند، معنای پیشین را هدایت میکنند و حتی تغییر میدهند و این نکتهای است که یک مسئول باید در مدل کنشگری رسانهای خود مورد توجه قرار دهد. امروز مصاحبههای متعدد و فعالیت بیحساب و کتاب در رسانه قطعاً بدون توجه به مواردی که ذکر شد، به معنای کمک به تشتت آرا، ناامنی افکار عمومی، تولید خوراک برای رسانههای بیگانه برای ساخت روایت علیه کشور و در نهایت و از همه مهمتر ایجاد یأس و ناامیدی در مردم است.
انتهای پیام