مارپیچ سکوت؛ تئوری رسانهها در سالهای پیروزی انقلاب/ نبرد امروز در عرصه ژئومدیاست

استاد علوم ارتباطات گفت: پیش از این ژئوپلتیک یا جغرافیای انسانی و اقتصادی و سیاسی و… در تصمیمگیریهای جهانی اهمیت داشت؛ امروزه جغرافیا و بازنماییهای رسانهای. دشمن امروزه از ظرفیت ژئومدیا دارد علیه ما استفاده میکند.
به گزارش عصر هوشمندی، روزنامه همشهری با حسن خجسته، استاد علوم ارتباطات در خصوص نقش رسانهها پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گفتگو نشسته است. چکیده این گفتگو در ادامه آمده است.
هر چیزی که در عالم وجود دارد نوعی ابزار ارتباطی است
– هر چیزی که در عالم وجود دارد، نوعی ابزار ارتباطی است. هر چیزی که از طریق آن بتوانید پیامی را منتقل کنید، رسانه تلقی میشود. حالا در این میانه رسانهها تبدیل به انواع فردی و جمعی میشوند.
– الان کسی مثلا موی سرش را رنگ میکند، این نوعی ابزار ارتباطی فردی است که میخواهد پیام زیبایی و جوانی را منتقل کند. یا پوشیدن لباسی خاص هم به این همین معناست. حالا اینکه پیام درست منتقل میشود یا نه، یا اینکه درست فهم میشود یا نه بحثهای دیگری است.
– بازار خودش فینفسه یک رسانه است، نماز جماعت به مفهوم کلی آن یک پیام است و یک رسانه. حالا اینکه ابزار ما برای انتقال ارتباطات الکترونیکی و جمعی بشود، باز هم بحثی دیگر است.
انقلاب ۳ مرحله دارد و هر مرحله رسانههای خودش را
– یک انقلاب سه مرحله دارد. هر مرحلهای هم رسانههای خودش را دارد و هم رسانههای دشمن خودش را. طبیعی است که هر کدام از این رسانهها هم کارکرد خودشان را پیدا میکنند که باید در ظرف زمانهاش مورد ارزیابی قرار بگیرد.
– مرحله اول انقلاب، مرحله قبل از پیروزی و تصرف قدرت سیاسی است که خیلی مهم است. خیلی از انقلابها در این مرحله شکست میخورند.
– مرحله دوم مرحله حفظ قدرت است. انقلاب نیکاراگوئه نزدیک به انقلاب ایران اتفاق افتاد اما زیاد دوام نیاورد ولی کوبا توانست مثل ایران انقلابش را حفظ کند.
– در مرحله سوم هم که ما بسط اندیشه انقلاب را مشاهده میکنیم.
هدف اصلی رسانههای پیش از انقلاب ایجاد غفلت بود
– جریان عمومی رسانههای مرحله اول و تا قبل از پیروزی و تصرف قدرت سیاسی، در اختیار دشمنان انقلاب و حاکمیت آن دوره بود. هدف اصلی هم این بود که غفلت و سرگرمی ایجاد کند تا سر جوانها و مردم گرم باشد که به مسائل مهم فکر نکنند.
– وضعیت عجیبی، مخصوصاً در حوزه فیلمهای فارسی بود. انواع ظرفیت برای تخطئه اندیشه انقلاب یا ایجاد یأس و ناامیدی بهکار گرفته میشد.
– همین الان منتقدان، به رسانههای غربی این انتقاد را دارند که به قدری سرگرمیسازی میکنند تا این غفلت اتفاق بیفتد.
انقلاب کاستها/ مارپیچ سکوت؛ تئوری رسانهها در سالهای ۵۷ و ۵۸ علیه انقلاب
– سال ۵۷ اوج استفاده از نوار کاستها بود که سخنرانیهای امام از طریق آن دست بهدست میشد و به مردم میرسید و مخاطبان مطلع میشدند که چه اتفاقاتی افتاده و چه کارهایی باید انجام بدهند. متقابلاً طرف مقابل هم از ظرفیتهای رسانهای خودش برای تهدید و تخریب و منفعلکردن انقلابیون استفاده میکرد.
اما از نگاه کلی، بحث رسانهها در مرحله دوم انقلاب که مرحله حفظ قدرت سیاسی است و خیلی از انقلابها در این مرحله از بین رفتهاند، اهمیت بیشتری مییابد. قبل از انقلاب اگر شما را بهعنوان انقلابی دستگیر میکردند، میتوانستند از طریق ابزارهای امنیتی و اعدام و دستگیری و زندان و… برخورد کنند. اما حالا شما قدرت سیاسی را در اختیار دارید و دیگر خبری از برخوردهای شدید نیست. اینجاست که قدرتهای جهان از طریق رسانههای جهانی به همه ارکان انقلاب شما حمله میکنند.
در سالهای ۵۷ و ۵۸شاهد این حملههای رسانهای بودیم. اینجاست که تئوری مارپیچ سکوت اهمیت و کاربرد پیدا میکند. اینقدر درباره انقلاب حرفهای منفی زده میشود که گاهی نسبت به انقلاب شک پیش میآید.
در مرحله دوم انقلابها شاهد حمله فیزیکی برای نابودی انقلاب هم هستیم که در مورد ایران از طریق حمله بعثیها به کشورمان اتفاق افتاد.
عکسهای امام به مثابه یک رسانه عمل میکرد
روزنامههای خارجی به سرعت داخل ایران منعکس نمیشد و زمان میبرد تا ترجمه شده و به داخل برسد. اگر هم چنین کاری انجام شد، برای اثرگذاری روی رسانهها و مخاطب خارجی بوده. اما این را توجه داشته باشید که امام خودش فینفسه یک رسانه مهم بود. اصلاً عکسهای امام و حالات او در این عکسها، وقتی که داخل کشور میشد بهمثابه یک رسانه عمل میکرد.
دیوید بارنت، عکاس معروف آمریکایی که عکسهایش از امام هم خیلی در آمریکا مورد توجه قرار گرفت، یکی از عکسهای معروفش از امام را به این علت دارای اهمیت میداند که رهبر نهضت بدون هیچ تلاشی، اثرگذاری میکند.
میشل فوکو وقتی که به ایران میآید و بازمیگردد، اصلاً اشاره میکند که چیزی در کشور دست روشنفکرها نیست و همهچیز به اختیار و فرمان آیتالله خمینی است. اهمیت رسانهگونبودن امام از این بابت است که مطرح میشود.
تا پایان جنگ تحمیلی و تا سال ارتحال حضرت امام، هنوز قدرتهای جهانی و دشمن، احتمال فروپاشی جمهوری اسلامی را میدادند. اما به محض اینکه بعد از درگذشت امام، رهبری تعیین شده و یک انسجام داخلی هم ایجاد شد، دیگر این فکر از بین رفت.
نبرد امروز در عرصه ژئومدیاست
آن موقع مثلاً کیسینجر گفته بود که ایران ایرانستان خواهد شد. اما بعد از انتخاب رهبری و انسجام داخلی، انقلاب اسلامی وارد مرحله سوم خودش شد. بعد از آن بود که رسانهها کارکردهای جدیدی پیدا کردند؛ چه رسانههای انقلاب و ایران و چه رسانههای دشمن.
در مرحله سوم انقلاب در واقع شاهد جنگ بزرگی برای به زانودرآوردن اندیشه انقلاب هستیم؛ چرا که انقلاب در این مرحله بهدنبال بسط و گسترش فکری خود است.
برژینسکی در کتاب «عرصه بزرگ شطرنج» خود، اگر اشتباه نکنم جایی گفته بود که اندیشه انقلاب اسلامی ایران یکبار از مرزهایش عبور کرده و نباید اجازه این کار را بدهیم؛ چرا که اگر دوباره این اتفاق بیفتد، دیگر نمیشود کاری کرد. توصیه میکند به آمریکاییها که تا زمان مشخصی باید این اندیشه کنترل شود، وگرنه آمریکا در قرن بعد دیگر قدرت اول جهان نخواهد بود و باعث و بانی این افول نیز ایران خواهد بود.
به واقع امروزه نبرد، نبرد در عرصه ژئومدیاست. پیش از این ژئوپلتیک یا جغرافیای انسانی و اقتصادی و سیاسی و… در تصمیمگیریهای جهانی اهمیت داشت؛ امروزه جغرافیا و بازنماییهای رسانهای. دشمن امروزه از ظرفیت ژئومدیا دارد علیه ما استفاده میکند.
انتهای پیام