کارشناس حوزه رسانه گفت: حقوق کودک در رسانه ابتدا با یادگیری سواد ارتباطی محقق میشود و هنوز زود است که بدون یادگیری سواد ارتباطی، به سواد رسانهای بیندیشیم.
خبرگزاری فارس- گروه رسانه: هر روز که می گذرد، بر فضای لجام گسیخته فضای مجازی افزوده می شود و در این میان کودکان و نوجوانان قشر آسیب پذیری هستند که ممکن است در این فضای ناامن با خطراتی روبرو شوند.
حقوق کودکان و نوجوانان، یکی از مسائل مهمی است که در محیط ناامن فضای مجازی بسیار مطرح می شود، اما یکی از مسائل مهم در این موضوع ارائه آموزش های مناسب به آنها برای ورود به فضای مجازی است که البته حمید شکری خانقاه کارشناس حوزه رسانه و مدرس دانشگاه از آن به عنوان سواد ارتباطی یاد می کند.
او معتقد است سواد ارتباطی را باید به کودکان و نوجوانان یاد بدهیم که در فضای مجازی وارد هر کانال و گروهی نشوند و به حرف هر کسی گوش ندهند. متأسفانه ما تفکر درست اندیشیدن را به فرزندان مان یاد نداده ایم و حتی ارتباطات درست و سواد ارتباطی را در آنها تقویت نکرده ایم و هم اکنون قصد داریم بدون آنکه سواد ارتباطی داشته باشند، سواد رسانه ای را به آنها آموزش دهیم.
به همین بهانه و با موضوع حقوق کودکان و نوجوانان در رسانه، ساعتی با او به بحث و گفت و گو نشستیم. آنچه از نظر می گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.
** در حال حاضر تا چه میزان از فضای مجازی و رسانههای ما در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گرفته شده است؟
– جامعه ایران، یک جامعه سنتی است و در برخی از شهرهای بزرگ دسترسی به فضای مجازی بیشتر و در برخی دیگر از شهاری کوچک و دورافتاده و حتی در بسیاری از روستاها دسترسی ندارند و یا دسترسی پایینی دارند؛ بنابراین نمی توانیم بگوییم که همه کودکان و نوجوانان دسترسی یکسانی به فضای مجازی و رسانه ها داشته باشند. طبعا به تبع دسترسی های شان به تکنولوژی، از آن استفاده می کنند.
کودکان در استفاد از فضای مجازی متأثر از خانواده هستند
نکته بعد آنکه کودکان ما طبیعتا متأثر از خانواده های شان است، یعنی خانواده های شان تا چه اندازه به فضای مجازی دسترسی دارند و تا چه اندازه از تکنولوژی های ارتباطی استفاده کرده اند و به همان نسبت آنها از خانواده های شان الگوبرداری و تبعیت می کنند.
همچنین در این میان شاهد خانواده هایی هستیم که در فضای تکنولوژی های ارتباطی و فضای موبایل محور نیستند؛ بنابراین سطح استفاده کودکان از رسانه ها و فضای مجازی به نوع خانواده ها، سطح فرهنگی خانواده ها و سطح بهره گیری خانواده ها از تکنولوژی ارتباطی است.
البته هرچند الگوی کودکان و نوجوانان تنها به خانواده محدود نمی شود بلکه آنها از همسالان وهم مدرسه ای شان الگو می گیرند و با ورود در مدارس، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی همچون اینستاگرام دچار چند الگویی می شوند؛ الگویی که متفاوت از الگوی خانواده های شان است.
اما در این میان چنین پرسشی مطرح می شود که کودکان و نوجوانان با دسترسی به رسانه ها و فضای مجازی تا چه اندازه در معرض آسیب و خطر قرار می گیرند. بنظر می رسد تا کنون شاهد چنین تحقیقی در ایران نبودم که چند درصد از آنها به فضای مجازی و رسانه ها دسترسی دارم و آماری در این خصوص منتشر نشده است، اما این را بطور کلی می دانم که سطح دسترسی کودکان و نوجوانان به شبکه های اجتماعی بسیار بالاست.
متأسفانه ما تفکر درست اندیشیدن را به فرزندان مان یاد نداده ایم و حتی ارتباطات درست و سواد ارتباطی را در آنها تقویت نکرده ایم و هم اکنون قصد داریم بدون آنکه سواد ارتباطی داشته باشند، سواد رسانه ای را به آنها آموزش دهیم. راه بسیاری برای آموزش سواد رسانه ای به فرزندان داریم و آنها ابتدا باید سواد ارتباطی را یاد بگیرند.
همچنین در خانواده هایی که بیشترین استفاده را از شبکه های اجتماعی دارند، ناخواسته این موضوع مورد الگوی کودکان و نوجوانان قرار می گیرند و به نوعی از خانواده های شان الگوپذیر می شوند و در نهایت بهره گیری از شبکه ها افزایش خواهد یافت.
امروز شاهد این موضوع هستیم که سطح نفوذ شبکه های اجتماعی در کشور بالاست و یکی از دلایل این امر تابعیت فرزندان از خانواده های شان است.
امروز با توجه به گسترش عمیق تکنولوژی، هر فرد در جامعه دارای یک گوشی هوشمند است و به واسطه آن گوشی می تواند تا اندزه ای به شبکه های اجتماعی دسترسی داشته باشد که در این صورت سطح ضریب نفوذ افزایش می یابد و به همان نسبت شاهد افزایش ضریب نفوذ کودکان از شبکه های اجتماعی می شویم.
** آیا محیط برای حضور کودکان در رسانه ها و فضای مجازی ساماندهی شده و این فضاها برای این گروه از جامعه مناسب است؟
– مطلقا اینطور نیست و شاهد فضای بسیار بی عار، لجام گسیخته و تقریبا غیرقابل کنترل شده در شبکه های اجتماعی هستیم. در مقطعی و در زمان وب یک، اینترنت قابل کنترل بود و می توانستیم برخی از سایت های نامناسب را از دسترس افراد خارج کنیم، گرچه در آن دوره فیلترشکن ها گسترش یافتند، اما به هرحال قابل کنترل بود. امروزه کنترل شبکه های اجتماعی بسیار پایین است، زیرا هر فردی به واسطه گوشی هوشمند خود می تواند به شبکه های اجتماعی دسترسی داشته باشد، یا گروه و کانال تشکیل دهد و برای خود تریبونی داشته باشد و زمانی که فرد تریبون به دست می گیرد، اعضای دلخواهش را انتخاب می کند و دور هم جمع می شود.
فضای مجازی در داخل کشور غیرقابل کنترل است
در این شرایط قطعا دسترسی افراد به فضای لجام گسیخته، بی برنامه و غیرقابل کنترل شدن افزایش خواهد یافت که به همان نسبت خطرات جدی را در پی خواهد داشت برای کسانی که قدرت تشخیص فضای سالم را در این محیط ندارند و حتی نتوانند صره را از ناصره تشیخیص دهند که متأسفانه یا به شیوه های مختلف در دام کانال ها و گروه های مختلف در شبکه های اجتماعی می افتند.
البته تأثیر شبکه همسالان و خانواده را در این مورد منتفی نمی دانم و قطعا تأثیرگذار است و در ذهن و گرایش آنها در استفاده از شبکه های اجتماعی اثر می گذارد.
اما نکته مهم این است که نمی توانیم یک جمله کلی بگوییم که استفاده از شبکه های اجتماعی خوب یا بد است؛ از هر مسأله استفاده خوبی داشته باشیم، برای مان مفید خواهد بود و از هر مسأله ای استفاده منفی داشته باشیم، برای مان مضر خواهد بود؛ اما این موضوع که چنین فضایی قابل کنترل است یا خیر، باید بگویم که غیرقابل کنترل و بشدت فضای لجام گسیخته است.
ما در جامعه نیازمند سوادهای مختلفی هستیم و بزرگترین مشکل ما نبود سواد رسانه ای نیست بلکه ما با مشکلی به نام نبود سواد ارتباطی دست و پنجه نرم می کنیم.متأسفانه خانواده ها نتوانسته اند ارتباطات صحیحی را به فرزندان شان آموزش دهند.
امروز شاهد هستیم که کانال های مختلفی در حال گسترش هستند و افراد به راحتی و با ساده ترین جستجو می توانند به این کانال ها دسترسی داشته باشند و البته ربات ها هم در این میان به راحتی درحال عضوگیری افراد هستند.اگر مسئولان نتوانند این فضا را کنترل کنند روز به روز بر افسارگسیختگی این فضا اضافه خواهد شد.
** رسانه ها چه نکات مهمی را باید برای حضور کودکان در این فضا رعایت کنند؟
– ابتدا باید بگویم که متأسفانه رسانه های ما از رشد شتابان موج سوم تکنولوژی های ارتباطات و اطلاعات کاملا عقب مانده اند، یعنی همچنان نتوانسته اند خود را منطبق کنند؛ لذا هیچ نقش مفیدی را از آنها تا به امروز شاهد نبودیم و همچنان در تکاپوی زنده ماندن به سر می برند. این موضوع خطری است که متوجه رسانه های رسمی ما از جمله خبرگزاری ها، روزنامه ها، نشریات و سایت های رسمی شده است؛ چراکه آنها دچار مرگ تدریجی شده اند، زیرا به همان روش سنتی اما بر بستر مدرن زندگی می کنند و با این شیوه نمی توانند به آنچه که مدنظر است، دست یابند.
رسانه ملی بر بستر خاصی، اسبش را می تازاند
از طرفی رسانه ملی می تواند نقش پرنفوذی را به واسطه حجم بالایی از شبکه های رادیویی و تلویزیونی اش داشته باشد و در این زمینه می تواند نقش آفرین و تأثیرگذار باشد، اما متأسفانه این رسانه به دلیل عدم مدیریت فراگیر، نتوانسته است، نقش خود را با توجه به سلیقه های مختلف و متعدد جامعه به خوبی ایفا کند و این موضوع را تحت پوشش قرار دارد. این رسانه بر بستر سلیقه خاصی، اسبش را می تازاند، به همین دلیل قادر به مدیریت افکار عمومی نخواهد بود، به آن شیوه ای که جامعه دارد.
** به نظر شما در فضای رسانه به ویژه فضای مجازی وجه سرگرمی برای کودک اولویت دارد یا آموزش؟
– بنظر می رسد هر دو اولویت دارد؛ امروزه هر خبری، هر پیامی، هر عکسی و فیلمی که شاهد هستیم، جنبه آموزشی و سرگرمی دارد، یعنی موضوعی را در قالب سرگرمی ارائه می شود. درواقع سرگرمی نوعی از روش آموزشی است که کودکان را به هر شیوه ای سرگرم و در قالب سرگرمی، مطالب و موضوعی را ارائه می کنند.
گاهی اوقات فیلمی در قالب سریال و فیلم سینمایی جهت سرگرمی پخش می شود و در لایه های پنهانی آن موضوعی آموزش داده می شود یعنی فیلم جنبه آموزشی دارد؛ بنابراین جنبه های سرگرمی و آموزشی دور از یکدیگر نیستند، اما اینکه آموزشی محض به نام آموزش آکادمیک و سرگرمی محض به نام طنز و خنده و مطالب بی محتوا و صرفا جهت گذراندن زمان باشد، باز هم هر دو جنبه می تواند بهترین کارکرد را داشته باشد.
کودکان و نوجوانان می توانند از دو کارکرد استفاده کنند؛ بسیاری از آنها در قالب سرگرمی در گروه ها وقت می گذرانند و در گروه ها و کانال ها می چرخند تا سرگرم شوند، به یکدیگر پیام می دهند و پیام ها را به اشتراک می گذارند و زمان بسیاری را سپری می کنند، برخی دیگر هم چنین اقدامی را انجام می دهند یعنی در گروه ها و کانال ها وقت گذرانی می کنند اما به قصد آموزش که اطلاعات جدیدی را در حوزه های تاریخ، جغرافیا، شعر و ادب و علوم مختلف به دست بیاورند.
** آموزش باید در چه فضایی صورت بگیرد و مقدمات این آموزش چیست؟
– زمانی که عنوان آموزش می آید، باید ارگان، سازمان و منبع معتبری بتواند آموزش دهنده و دارای اعتبار و هویت مسلمی باشد، در غیر این صورت ممکن است شاهد خطرات جدی باشیم. برای مثال موضوع آموزش در کشوری همچون آلمان مسأله ای بسیار پراهمیت است و البته این موضوع هم در کشورمان اهمیت دارد اما این اهمیت از جنس تعهد است، یعنی گزینش معلمان مورد اهمیت قرار می گیرد و در مورد کسی که آموزش دهنده است، حساس هستند.
آموزش دهند باید بتواند الگوساز باشد
بنظر می رسد فردی که آموزش دهند است، باید یک الگوی مناسب باشد تا بتواند الگوسازی کند، به همین دلیل باید منبع و سازمان معتبر، حامی این موضوع باشد.
آموزش های لجام گسیخته و پراکنده، سازمان ذهنی افراد را پراکنده خواهد کرد. به واسطه آموزش های پراکنده، کودکان و نوجوانان، ذهن پراکنده ای خواهند داشت.
آنها به دلیل حجم بالای اطلاعات، دچار سردرگمی خواهند شد؛ بنابراین زمانی که از کلمه آموزش به کار می بریم، باید آموزش سازمان یافته باشد، درغیر این صورت فضایی سردرگم ایجاد خواهد شد.
** رسانه چگونه می تواند سواد رسانه ای را به کودکان آموزش دهد؟
– ما در جامعه نیازمند سوادهای مختلفی هستیم و بزرگترین مشکل ما نبود سواد رسانه ای نیست بلکه ما با مشکلی به نام نبود سواد ارتباطی دست و پنجه نرم می کنیم.متأسفانه خانواده ها نتوانسته اند ارتباطات صحیحی را به فرزندان شان آموزش دهند.
سواد رسانه ای یعنی ما چه کارهایی را باید انجام دهیم تا بتوانیم حرف حق را از ناحق یا صره را از ناصره تشخیص دهیم. اگر ما سواد ارتباطی نداشته باشیم، ممکن است هر خبری را باور کنیم.
ما متأسفانه در چند سواد عاطفی، رسانه ای و بهداشتی مشکل داریم، در ایام کرونا مشکل ما نبود سواد رسانه ای نبود، بلکه ما از نبود سواد بهداشتی رنج می بردیم. نبود سواد بهداشتی سبب ایجاد ترس در کودکان و بزرگسالان شد نه به دلیل استفاده آنها از رسانه. زمانی که سواد بهداشتی افراد پایین باشد، دیگر سواد رسانه ای هیچ تأثیری بر آنها نخواهد داشت؛ چراکه جذب هر خبر خطرناک و ناراحت کننده ای اعم از تعداد فوتی ها می شوند.
اول سواد ارتباطی، سپس سواد رسانه ای
ما چندین سال است که روی سواد رسانه ای تمرکز کرده ایم؛ غافل از آنکه از سواد ارتباطی بهره ای نبرده ایم و حتی بر این تصور هستیم که اگر سواد رسانه ای را افزایش دهیم، مردم قادر به تشخیص صره از ناصره خواهند شد درصورتی که اساس سواد رسانه ای، سواد ارتباطی است.
ما باید قدرت ارتباطات را افزایش دهیم، یعنی کاربر بداند منبع خبر و پیام چه کسی است و این موضوع به سواد رسانه ای ندارد. در سواد ارتباطی یاد می گیریم که به هر کسی اعتماد نکنیم. همانطور که به کودک یاد می دهیم که سوار ماشین غریبه ها نشود و مراقب خودش باشد، باید در فضای مجازی به او یاد بدهیم که به هر کسی اعتماد نکند و به باور حرف های هر کسی نرسد.
سواد ارتباطی را باید به کودکان و نوجوانان یاد بدهیم که در فضای مجازی وارد هر کانال و گروهی نشوند و به حرف هر کسی گوش ندهند. هر کسی بگوید من دکتر هستیم، به او اعتماد نکنند.
متأسفانه ما تفکر درست اندیشیدن را به فرزندان مان یاد نداده ایم و حتی ارتباطات درست و سواد ارتباطی را در آنها تقویت نکرده ایم و هم اکنون قصد داریم بدون آنکه سواد ارتباطی داشته باشند، سواد رسانه ای را به آنها آموزش دهیم. راه بسیاری برای آموزش سواد رسانه ای به فرزندان داریم و آنها ابتدا باید سواد ارتباطی را یاد بگیرند.
امروز شاهد این موضوع هستیم که سطح نفوذ شبکه های اجتماعی در کشور بالاست و یکی از دلایل این امر تابعیت فرزندان از خانواده های شان است.
ما در جامعه در سطح صحبت می کنیم و هنوز به عمق نرسیده ایم؛ عمق را رها کرده ایم. چون امروز همه گوشی هوشمند در دست دارند، به این نقطه رسیده ایم که باید سواد رسانه ای آنها را افزایش دهیم، درحالی که آنها در سطح سواد ارتباطی مشکل دارند و هنوز این نوع سواد را یاد نگرفته اند. در یک کلام سواد ارتباطی یعنی استفاده درست از رسانه و کودکی که هنوز ارتباطات درست را یاد نگرفته است، چگونه می تواند از این ابزارات استفاده کند.
انتهای پیام