مقالات

شبکه های اجتماعی جولانگاه عرفان های نوپدید

شبکه های اجتماعی در کنار محاسنی که برای کاربران دارند، می توانند به دامگاه بدون هراس برای مخاطبان نیز بدل شوند و فرد ناخواسته و بدون نیاز به دروازه بانی دقیق ذهنی، در معرض محتواهایی قرار می گیرد که در عین سادگی و جذابیت، از لایه های پنهان و هدفمندی برخوردار بوده و به مهندسی مخاطب منجر می شود.

از جمله محتواهایی که در بستر شبکه های اجتماعی با تمسک به ساده انگاری مخاطب بروز و ظهور می کند، مربوط به عرفان ها و فرقه هایی هستند که هر کدام به شکلی متفاوت اما در یک راستا، اقدام به مدیریت و جهت دهی افکار عمومی می کنند.

در تعالیم این فرق، معمولا یک فرد آگاهانه افراد دیگر را (با استفاده از روش هایی) وادار می‌کند تا به طور کامل یا نسبتاً کامل در خصوص همه تصمیمات مهم زندگی وابسته به او باشند و به این پیروان اعتقادی اینطور القا می‌کنند که او دارای استعداد، نبوغ یا دانش ویژه‌ای است. اینان انسان وعقل انسانی را میزان همه چیز اعلام کرده و توجهی به قدرت خداوندی ندارند.

محتواهایی با کلیدواژه های فریبنده‌ای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفه عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بی‌واسطه خداوند، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق و صلح و دوستی و رسیدن به حقیقت و… از جمله عناوینی است است که باید هنگام مشاهده آن فریب زیبایی کلمات را نخورد و کمی محتاط تر بود. معمولا استفاده از این واژگان با هدف تاثیر بر افرادی که به هر دلیل دچار خلأهای روحی خاصی شده اند و به دنبال یافتن راه نجات از شرایط خاصی هستند، طراحی شده و در ادامه نیز با تمسک به همین خلأ، زمینه توفیق در القای افکار و گرایشات خاص نیز فراهم تر می شود.

در اکثر این فرقه‌ها که بیشتر بحث این سلسله یادادشت ها بر روی فرق شرقی مانند «اوشو»، «دالائی لاما»، «سای بابا» و…. است؛ غالبا معتقدند فرد با هرنوع دین و عقیده می تواند از آنها پیروی کند. آنان با این ترفند انحرافی درصددند تا تعصب دینی افراد تحریک نشود و به حسب ظاهر در کنار دین، تعالیم فرقه ای را به آنان القا کنند، به گونه ای که گاه خود افراد هم متوجه نشوند که مسائل جدیدی را به اعتقادات آنها وارد کرده‌اند.

گرچه عدم مخالفت علنی با ادیان آسمانی و رسمی از بار منفی این فرقه‌ها می‌کاهد ولی نوع تعلیمات آنان به حسب واقع می‌تواند سبب کم رنگ شدن تعالیم ادیان آسمانی شود و به تدریج آموزه‌های دینی را کنار بزند. به عنوان مثال اعتقاد به آموزه‌هایی همچون تناسخ (اعتقاد رایج در فرق صوفی) باعث ایجاد عقاید متضادی با اصول اسلامی شده و معاد و حیات اخروی را زیر سوال می‌برد.

در پست های بعدی درباره روش های شست شوی مغزی رهبران فرق و وجوه اشتراک همه آنها خواهید خواند و اینکه چه دسته از مخاطبان بیشتر تحت تاثیر این تعالیم قرار می گیرند و سرمایه گذاری این مکاتب معمولا بر روی کدام دسته از کاربران است و در نهایت چه باید کرد.
شست‌و‌شوی مغزی کار مهم فرقه‌های انحرافی

سران فرقه‌ها پیروان خود را به نوعی شست‌و‌شوی مغزی می‌دهند که نتیجه معمول این حرکت ایجاد غفلت پیروان از اسرار درون فرقه و نیز سبب گرایش مضاعف آنها به سمت تشکیلات درون فرقه می شود.

روند شست‌و‌شوی مغزی درون فرقه‌ها به آرامی و تدریجی صورت می گیرد که در این روند تلاش می‌شود فرد جهان‌بینی خود را عوض کرده و به شرایطی که فرقه برای او در نظر گرفته تن دهد. همچنین فرقه‌ها تلاش می‌کنند افراد را از همه نظر وابسته به تشکیلات کنند به صورتی که تمامی اعمال و رفتار فرد در طی روز کنترل شده و منطبق با برنامه و مورد رضایت سران و رهبران فرقه انجام می‌گیرد.

سرانجام مغزشویی و تبعیت محض افراد در مقابل دام‌های فرقه‌ها و گروه‌های مذهبی، منجر به ایجاد هویت جدید درون فرقه‌ای گشته که با ایجاد این روحیه، فرد از خانواده و محیط اطراف خود جدا شده و تمامی امور ریز و درشت خودش را به تشکیلات درون فرقه واگذار می‌کند.

💢چگونه شستشوی مغزی می شویم؟

شستشوی مغزی به این معناست که تحت شرایط خاص، فرد ناخودآگاه وادار به تبعیت از اندیشه یا خواسته‌های افراد دیگر می شود و تغییرات عمده‌ای در باورها و در نتیجه در رفتارهای او به وجود می آید.

ادگار شاین «ایزوله_شدن_از_دیگران» و «دستبند‌های_طلایی» را دو ایده‌ی اصلی شستشوی مغزی می‌داند. ایزوله شدن از دیگران یعنی اینکه ارتباطات وی را با دیگران کم یا قطع کنیم تا از منابع دیگر ورودی نداشته باشد و دستبندهای طلایی یعنی آن که به نوعی منافعش را گره بزنیم به خودمان که تداوم وضعیت فعلی برایش جذاب باشد.

نشانه های فرآیند شستشوی مغزی چیست؟ در واقع می توان ۵ شاه کلید اصلی شستشوگران را به ترتیب زیر برشمرد:

تکرار خستگی ناپذیر: یک ایده اصلی یا جمله محوری مرتب تکرار می شود تا کاملا ملکه ذهن تان شود.

ترس آفرینی از دیگران: ایده ها و دیدگاه های متفاوت با ایده اصلی معمولا به توطئه، خطای فاحش، سو نیت، ساده دلی یا فریب کاری متهم می شوند.

تعمیق بخشی هیجانی: برای محکم کاری و رفتن ذهن شما به مراحل عمیق تر از شستشوهای احساسی و شور انگیز استفاده می شود. به این ترتیب فکر منطقی و بکارگیری ادراک مشکل تر می شود.

قدرت انتخاب توهمی: شستشودهنده، تعدادی انتخاب جلوی شما می گذارد اما در واقع تمام انتخاب ها به یکی ختم می شوند. شستشودهندگان عاشق دادن انتخاب های فراوانی هستند که به یک محصول/ایده یکسان ختم می شوند. ایده اصلی در لباس های متفاوت پیش روی شما گذاشته می شود.

ایزوله سازی و قطع ارتباط: برای اطمینان از اینکه شما در معرض ایده های متفاوت از ایده اصلی قرار نگیرید سعی می شود به ترفندهای مختلف، ارتباط شما با دیگران و دیگر اندیشان قطع شود.

چه می توان کرد؟

راهبرد اصلی مبارزه با شستشوی مغزی سه گانه «تنوع، ارتباط و مقایسه» است.

۱️⃣شما باید منابع مختلف داشته باشد. چند روزنامه، چند سایت، چند حزب، چند کانال با دیدگاه های متفاوت داشته باشند.
2️⃣در شبکه ارتباطی متنوع حضور داشته باشید. ارتباط محدود و در یک فضای بسته شما را به بن بست ذهنی و استبداد فکری می کشاند. گروه های فکری، اقوام متفاوت، تیم های کاری مختلف، پروژه های متنوع باعث می شود اتاق ذهن شما پنجره های متفاوتی داشته باشد. وگرنه اگر اتاق شما فقط یک پنجره در یک زاویه داشته باشد تصاویر شما تکراری خواهند شد.
3️⃣هر چیزی که به شدت تکرار می شود اما دلیلی برای آن ذکر نمی شود را بگذارید در لیست سیاه. و آن را با ایده های متضاد و متفاوتش مقایسه و بررسی کنید و آن را که بر اساس شواهد و دلایل، عقلانی تر و موجه تر بود تا اطلاع ثانوی بپذیرید.
یکی از شیوه های فرقه‌های نوظهور ترویج “جادوگری” است. ریشه‌های شکل گیری سحر و جادوگری نوین و مدرن به سده‌های ۱۶ و ۱۷ میلادی برمی‌گردد که نشان می‌دهد مدیریت صهیونیستی و کابالایی نقش مهمی در ترویج جادوگری و سحر تابه حال داشته است.

ترویج سحر و جادوگری از راهکارهای جذب افراد است که امروز توسط رهبران این فرقه‌ها انجام می‌گیرد. آنان همواره کوشیده‌اند با چشم‌بندی، تردستی و جادوگری علاوه برساختن یک چهره مقدس و خداپرستانه برای خود، پیروانی را جذب و به سمت معنویت‌های کاذب سوق دهند که در بین این مباحث جایی برای تعالیم آسمانی وجود ندارد.

این روزها شبکه های اجتماعی محلی برای بروز و ظهور چنین تفکری شده است. گرفتن انواع فال و درخواست طلسم از مدعیان ارتباط با ماورالطبیعه حتی برای مشکلات بزرگ زندگی فراگیر شده و در این بین بیشتر مشتری این افراد خانم هایی هستند که راحت تر تحت تاثیر این فال‌گیرهای سخنور قرار می‌گیرند.

اعتقاد به مسائل ماورالطبیعه در جامعه سنتی و مذهبی ما ریشه زیادی دارد. اما بین علوم غریبه (دانش آگاهی به اسرار جهان و یا تصرفات غیرعادی در دنیا که نزد خیلی از علما و بزرگان وجود داشته است) و خرافات فاصله طولانی وجود دارد که ورود افراد غیرمتخصص و سودجو این فاصله را کم کرده است.

در یک تیپولوژی مقدماتی، جنبش‌های دینی نوپدید را در پنج دسته جای می‌دهند که در بیان دسته چهارم گفته شده است: «دسته چهارم: دسته‌ای از علایق که نوعا با معنویت در ارتباطند: شفابخشی، مراقبه، تجسم‌بخشی و تمرین‌هایی که اغلب رازوَرانه نامیده می‌شوند؛ مانند فال‌گیری، قَبالا (عرفان یهودی) و شاید واسطه‌گری در احضار روح.»

جدای از رویکرد مبتنی بر سوء استفاده از ساده لوحی برخی مراجعان جهت دریافت طلسم، جادو و ….. برای حل مشکلات، اساسا این روش و برداشتن تمرکز از تلاش و توکل و کمرنگ کردن نقش خداوند و تلاش انسان جهت حل مسائل، و توسل به فردی دیگر که خود را سمبل حل مشکلات و تنها راهکار آن معرفی می کتند، از شیوه های مورد استفاده فرقه هاست.

یادداشت از: معصومه نصیری ـ دبیر کارگروه خانواده، مشاوره و سلامت فردی و اجتماعی انجمن سواد رسانه ای ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا