
عضو هیأت مدیره انجمن سواد رسانهای ایران گفت: کودکان و نوجوانان نسل هزاره سوم هستند که رسانه را به مثابه ارگان تنفسی خود قلمداد میکنند؛ بنابراین باید به تقویت کنشگری آنها در مواجهه با انواع رسانه توجه ویژهای داشته باشیم.
خبرگزاری فارس- گروه رسانه: “نسل هزاره سوم نسلی است که از جهان بدون رسانه تعریفی ندارد و تمام شئون زندگیاش با رسانه پیوند دارد. برای زندگی ایمن در این سپهر رسانهای، سواد رسانهای بهعنوان دانش و مهارتی که مدیریت رسانهای و مواجهه نقادانه و هوشمندانه در برابر رسانهها را در پی خواهد داشت، باید جدی گرفته شود. سواد رسانهای در دورهای که کودکان از مهرومومهای ابتدایی عمرشان در معرض تولیدات رسانهای هستند، ضرورتی حیاتی است.”
این بخشی از صحبت های معصومه نصیری عضو هیأت مدیره انجمن سواد رسانه ای ایران و نویسنده کتاب «آموزش اصول سواد رسانه ای به کودک» است.
این پژوهشگر و کارشناس رسانه معتقد است که تقویت کنشگری کودکان در مواجهه با انواع رسانهها و محتواهای رسانهای موضوع مهمی است. این توانمندسازی باید نتیجه تقویت کنشگری در خانوادهها، معلمان و سایر مربیان باشد. بدون این تقویت، توانمندسازی کودکان در این زمینه با مشکل روبرو خواهد شد.
به بهانه حقوق کودک در رسانه و تقویت سواد رسانه ای با این کارشناس حوزه رسانه به بحث و گفت و گو نشستیم. آنچه از نظر می گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.
** در حال حاضر تا چه میزان از فضای مجازی و رسانههای ما در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گرفته شده است؟
-زمانی که از در اختیار بودن فضای مجازی و رسانه برای کودکان و نوجوانان صحبت می کنیم باید در نظر داشته باشیم این نسل یعنی نسل هزاره سوم که در دنیا نیز به عنوان نسل “زد” هم شناخته می شوند. بومیان فضای دیجیتال هستند و اساسا زندگی بدون رسانه را نه درک کردند و نه برایشان معنا دارد که از بی رسانه بودن با آنها صحبت کنیم. به هر روی این نسل رسانه را به مثابه ارگان تنفسی خود قلمداد کرده و لازمه و ضرورت زندگی خود می داند.
از این رو باید نسبت به تحلیل در اختیار بودن و نزدیکی و نقش آفرینی رسانه در زندگی کودکان و نوجوانان حتما عنصر مهم بومی بودن آنها در این فضا را لحاظ کرد. با این نگاه درخواهیم یافت بند ناف این گروه سنی و این دسته از مخاطب اساسا با رسانه بریده شده است و این ابزار از ابتدا در اختیارشان بوده است. مسأله در اختیار بودن یک موضوع است و مساله مهم تر چگونگی در اختیار بودن و اساسا فضای زیست رسانه ای کودکان و نوجوانان ماست.
البته نباید فراموش کنیم وقتی از رسانه برای کودک و نوجوان سخن می گوییم باید ذهن مان به سوی بازیهای رایانه ای، انیمیشن ها و … سوق پیدا کند. آنچه از رسانه و تأثیرش بر این قشر مدنظر است بحث تاثیرات بر ناخودآگاه این قشر آنهم در حوزه سرگرمی. اکثرا جهان بینی رسانه ای کودکان و زیست رسانه ای آنها در این فضا در حال ترسیم است.
** رسانه چگونه می تواند سواد رسانه ای را به کودکان آموزش دهد؟
-ابتدا باید بدانیم وقتی از سواد رسانهای و اطلاعاتی صحبت می کنیم در واقع از نوعی از آموزش رسانهای و اطلاعاتی سخن می گوییم که نهتنها در انتخاب نوع رسانه و ابزارهای اطلاعاتی مؤثر است، بلکه محتوای رسانهای و اطلاعاتی را با دیدگاه انتقادی، تربیتی، فرهنگی و دینی برای ایجاد نوعی از بینش و فهم در گزینش گری رسانهای توسط مخاطبان مختلف برای تحقق جامعه مطلوب، مورد ارزیابی قرار میدهد و انتخاب مناسب را به مصرفکنندگان رسانهای ارائه میدهد.
یک قرن پیش زمانی که مارشال مک لوهان از دهکده جهانی آنهم در عصر قدرت نگرشهای فرهنگگرایانه و پارادایم اثرات محدود، سخن میگفت و اساساً کل فناوریهای رسانهای از الفبا تا کامپیوتر را در امتداد انسان قلمداد میکرد، تصور روزی که زندگی بدون رسانه فاقد معنا باشد برای مردمان آن روز دور از ذهن بود.
او همان سالها زمانی که از درک رسانه مینوشت، از سوادی سخن به میان آورد که امروزه و در هزاره سوم توسط یونسکو بهعنوان یکی از شش سواد جدید دنیا از آن یادشده است. مک لوهان معتقد بود: «زمانی که دهکده جهانی فرارسد باید انسانها به سواد جدیدی به نام “سواد رسانهای” دست یابند.»
سوادرسانه ای امری ضروری برای شهروندان جامعه شبکه ای است
سواد رسانهای و اطلاعاتی دیگر نه یک دانش و مهارت صرف، بلکه یک ضرورت برای شهروندان جامعه شبکهای است؛ جامعهای که بهگونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سامان میدهد؛ شبکههایی که بهتدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطات رودررو میشوند، یا آنها را تکمیل میکنند.
در حقیقت، بحث شناخت رسانه، محتوای رسانه، فهم رسانه و غیره باید از همان آغاز کودکی شروع شود. در اینجا نقش خانواده تا قبل از ورود کودک به مدرسه اهمیت حیاتی دارد. خانوادهها باید قبل از آموزش کودکان خود از آموزش کافی در این رابطه برخوردار باشند.
مدرسه نقش اساسی بعدی را توامأن با خانواده را به عهده خواهند داشت. بهعبارتدیگر با ورود کودک به مدرسه نقش خانواده در این زمینه تعطیل و متوقف نمیشود. جامعه و نهادهای دولتی و رسانهای نیز در این زمینه تأثیر فراوان دارند.
تقویت کنشگری کودکان در مواجهه با انواع رسانهها و محتواهای رسانهای موضوع مهمی است. این توانمندسازی باید نتیجه تقویت کنشگری در خانوادهها، معلمان و سایر مربیان باشد. بدون این تقویت، توانمندسازی کودکان در این زمینه با مشکل روبرو خواهد شد.
خانواده ها مدیریت رسانه را برعهده بگیرند
-ما باید بدانیم و تمرین کنیم که بهجای اینکه رسانه مدیریت جامعه را عهدهدار باشد باید افراد، خانوادهها و جامعه مدیریت رسانه را بر عهده بگیرند. رسانه در شرایط کنونی بر روی اینکه به چه چیزی فکر کنیم دیگر تأکید نمیکند، بلکه در تلاش است که چگونه فکر میکنیم را عهدهدار باشد و از مرحله پیام به مرحله محتوا و از این دو مرحلهبهمرحله گفتمان و گفتمان سازی برسد؛ بنابراین، مدیریت رسانهای از موارد بسیار مهم در این زمینه است.
آگاهی مصرف کنندگان تا چه اندازه می تواند تأثیرگذار باشد؟
-آنچه این نسل هزاره سوم و اولیا آنها باید مدنظر داشته باشند این است که با توجه به فراگیری رسانهها آنها باید رسانه ها را بشناسند. آنها باید بدانند رسانهها فراگیر و متقاعدکننده هستند. آنها بر احساساتمان تأثیر میگذارند. ما بر اساس پیشنهادهایشان رأی میدهیم، خرید کرده و زندگی میکنیم. آنها زمان ما را پر میکنند. اگر ما مصرفکنندگان، از رسانه آگاهی داشته باشیم، دنیا به شکل دیگری تغییر پیدا میکند. ما میتوانیم دنیا را از طریق سواد رسانهای تغییر دهیم و چهبهتر خواهد بود که این کار را با افراد کمسنوسال شروع کنیم. پدران و مادران با آموزش سواد رسانهای به کودکان میتوانید کاری کنند که قدرت تفکر و آگاهیشان نسبت به رسانههای پیرامون افزایش یابد. آنها به مصرفکنندگان فهمیدهٔ رسانهها تبدیل خواهند شد و میتوانند موارد قابلاعتنا و موارد قابلنادیدهگیری را از یکدیگر تشخیص دهند.
داشتن سواد رسانهای بدین معنا نیست که توان لذت بردن از رسانه را از دست بدهیم بلکه میخواهیم بگوییم با سواد رسانه ای از رسانه بیشتر لذت ببرید.
ما باید به کودکانمان بیاموزیم که هدف و چارچوب رسانه مورداستفادهشان چیست.
البته گاهی اوقات سواد رسانهای با این عبارت توصیف میشود: «تلاش برای اینکه وجود آب را به ماهی بیاموزیم». چگونه میتوانید کودکان را از نقش رسانه در زندگیشان آگاه کنید؟ آنها بهصورت مداوم در آبهای پیغامهای رسانهای شنا میکنند و در مورد روابط، ازدواج، عشق، دوستی، سلامتی، هویت و مصرفگرایی میآموزند. آنها معنای خوشتیپی، زیبایی و موفقیت را یاد میگیرند و همچنین محصولاتی که نقصانهایشان را برطرف میکند نیز از طریق رسانه به آنها معرفی میشود.
** به نظر شما در فضای رسانه به ویژه فضای مجازی وجه سرگرمی برای کودک اولویت دارد یا آموزش؟
-با درگیری در این دنیای آنلاین، آنها مفاهیم آموزش، سیاست، جنگ، آشوب، تظاهرات و مناقشه را یاد میگیرند. همچنین پیروزیها، جشنها، همکاریها، استعدادها و شهروندی را مشاهده میکنند.
قهرمانهای الهامبخش، ورزشکاران و شخصیتها را میشناسند. رسانه افراد، کشورها و موقعیتهایی که شاید شخصاً هیچگاه تجربه نکنند را در معرض دیدشان قرار میدهد. پس اگر ادعا کنیم رسانه مضر است، اغراقی بیهوده کردهایم. بااینحال، این ادعا که رسانه نباید تحلیل شود نیز یک اشتباه حساس است.
بررسی رابطه استفاده از رسانه و درک ما از واقعیت
اگرچه بسیاری از تولیدات رسانهای بهصورت ویژه برای سرگرمی ساخته میشوند، اما میتوانند در کنار آن آموزش نیز داشته باشند؛ اما همواره نمیتوان چنین ادعایی را مطرح کرد. هزاران مطالعه به بررسی رابطه استفاده از رسانه و درک ما از «واقعیت» پرداختند. احتمالاً همه ما نیز وجود چنین موارد دور از واقعیتی را مشاهده کردهایم که مثلاً دانشآموزی که فکر میکند تمام آفریقاییها در کلبه زندگی میکنند یا دوستی که یک عکس بهوضوح دستکاریشده را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد. ما در این دنیای واسطه تعلیم و تربیت مییابیم.
ما نمیتوانیم پیغامهای رسانه را تغییر دهیم؛ بنابراین، بهترین راه برای جلوگیری از هرگونه عواقب منفی مربوط به «رسانههای بزرگ و بد» این است که سواد رسانهای داشته باشیم؛ و ما بهعنوان اولیا باید دریافتکنندگان این پیغامها را آموزش دهیم با این کار به افراد در سنین مختلف کمک کنیم تا عادتهای ضروری مربوط به پرسش و مهارتهای بیان تفکرات انتقادی، برقراری ارتباطات مؤثر و حضور بهعنوان یک شهروند فعال در دنیای امروز را یاد بگیرند. سواد رسانهای با هدف تنظیم رابطهای منطقی و مبتنی بر اصل هزینه ـ فایده است؛ یعنی در برابر رسانهها چه چیزهایی را از دست میدهیم و چه چیزهایی به دست میآوریم.
برای آنکه فرزندتان به قابلیت تفکر انتقادی مجهز شود باید بتوانید ذهن او را با مسائل درگیر کنید. با آنها درباره عکسها و زاویه نگاهشان به تصاویر صحبت کنید. با آنها راجع به تواناییهای خودشان و شخصیتهایی موردعلاقهشان حرف بزنید و این دو را باهم مقایسه کنید تا واقعی و غیرواقعی را همانند شما درک کنند؛ زیرا واقعیت برای آنها، چیز دیگری است. از آنها بخواهید فیلمی را که دیدهاند، بازی را که انجام دادهاند یا قصهای که خوانده و شنیدهاند را برای شما بازگو کنند و بدین ترتیب گامهای مهم و اساسی را در منتقدانه و خلاقانه کردن فرزندتان برخواهید داشت.
از او بخواهید درباره سؤالات ذهنیاش و سؤالاتی که در مدرسه مطرح کرده و پاسخهایی که دریافت کرده است صحبت کند و از او بخواهید بگوید آیا این پاسخ را منطقی میداند یا خیر و به چه علت. والدین با اتخاذ چنین شیوههای باعث تقویت تفکر انتقادی و هوشمندانه در فرزندتان خواهند شد و او نیز یاد خواهد گرفت برای هر چیز به دنبال علت باشد و با پدیدهها منفعلانه برخورد نکند.
ضرورت آموزش فضای مجازی خانواده ها به فرزندان
خانوادهها باید به فرزندان خود آموزش دهند که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اتصال ایجاد میکنند و نه ارتباط، بنابراین باید این وسایل و شبکههای ارتباطی بهدرستی هدایت شود تا بتوانیم از امکانات فضای مجازی با استفاده از قواعد و مقررات، درست استفاده کنیم که البته آموزش این قواعد و مقررات نیز ضروری است.
شناخت رسانه، محتوای رسانه، فهم رسانه و غیره باید از همان آغاز کودکی شروع شود. در اینجا نقش خانواده تا قبل از ورود کودک به مدرسه اهمیت حیاتی دارد. خانوادهها باید قبل از آموزش کودکان خود از آموزش کافی در این رابطه برخوردار باشند.
همه ما بارها این ضربالمثل را شنیدهایم: «رطبخورده منع رطب کی کند؟» بله درست است با شنیدن این ضربالمثل این مفهوم به ذهن میرسد که اگر کسی، دیگران را از کاری که خودش انجام میدهد، منع کند، نمیتوان انتظار داشت، آنها به حرف او عمل کنند. این نکته را بهتر است والدین در تربیت فرزندانشان مدنظر داشته. باید بدانیم کودکان بهسرعت و بهدقت رفتارهای والدین را در ذهن ثبت میکنند و در موارد مشابه تجربههای دیداریشان را بکار میگیرند. یکی از مواردی که والدین باید به کودکان خود آموزش دهند، نحوه حضور و استفاده از فضای مجازی است. پس بهتر است شما بهعنوان والدین در رفتار خود نسبت به استفاده از گوشی همراه و حضور در فضای مجازی بهدقت عمل کنید و به فرزندانتان هم آموزشهای لازم را بدهید تا از سنین پایین این رفتارهای درست بهصورت عادت در آنها نهادینه شود.
** رسانه ها چه نکات مهمی را باید برای حضور کودکان در این فضا رعایت کنند؟
-لازم است در همینجا چند نکته کاربردی برای اینکه فرزندانمان برای اینکه فرزندانمان هنگام ورود به اینترنت امنیت داشته باشند، مطرح کنم. ما باید تفاوت بین اشتراکگذاری اطلاعات و فاش کردن اطلاعات را به کودکان بیاموزیم. مثلاً وقتی در اینترنت صحبت از به اشتراکگذاری عکس، عقاید، تجربهها و …. است به کودکان بیاموزیم هرگز اطلاعات شخصی، شماره تماس، آدرس، شمارهحساب بانکی، پس ورد و …. را به اشتراک نگذارند. همچنین با آنها در مورد اینکه اگر عکس یا اطلاعاتی را در اینترنت به اشتراکگذارند، اگرچه میتوان بعدها آن را حذف کرد اما امکان خطر حتی در همان زمان کوتاه وجود دارد، و نمیتوان اثرات آن را بهکلی از بین برد، صحبت کنید.
نباید فراموش کنیم وقتی از رسانه برای کودک و نوجوان سخن می گوییم باید ذهن مان به سوی بازیهای رایانه ای، انیمیشن ها و … سوق پیدا کند. آنچه از رسانه و تأثیرش بر این قشر مدنظر است بحث تاثیرات بر ناخودآگاه این قشر آنهم در حوزه سرگرمی. اکثرا جهان بینی رسانه ای کودکان و زیست رسانه ای آنها در این فضا در حال ترسیم است.
در گام بعد باید به کودکان مان آموزش دهیم هرگز با غریبهها در محیط مجازی صحبت نکنند حتی اگر در حین صحبت کردن بتوانند آنها را ببینند: گفتوگو با فرد غریبه آنلاین، خطرناک و مضر است، رابطهای ممکن است بین آنها به وجود آید و آن فرد غریبه این رابطه را تا زمانی که فرزند شما به او اعتماد پیدا کند، ادامه و این موضوع میتواند موجب سوءاستفاده از او شود.
فرزندان مان باید بدانند تا دسترسی به اطلاعات پروفایل خود را برای همه جز افراد نزدیک مورد اعتماد و امن خود، محدود کنند. تنظیمات مستمرانه، حریم خصوصی وبسایت ، به کاربران این اجازه را میدهد تا انتخاب کنند اطلاعاتشان را با چه کسانی در میان گذارند.
خانواده ها، فرزندان شان را در استفاده از فضای مجازی همراهی کنند
از سوی دیگر اولیا نیز باید همیشه ارتباط دوستانه خود با فرزندانتان را حفظ کنند تا آنها بدانند شما همیشه آماده صحبت با آنها در رابطه با هر مشکل یا مسئلهای که برای آنها در فضای مجازی رخ میدهد، هستید. مثلا هنگام استفاده آنها از اینترنت، با آنها همراه شوید و برای خود در وبسایتهایی که فرزندتان در آن عضویت دارد، صفحهای بسازید و عضو شوید. این کار به شما کمک میکند تا بتوانید بهتر با نحوه فعالیت و ارتباطات آن آشنا شوید و همچنین بتوانید تمامکارها و دوستان فرزندانتان را تحت نظر قرار دهید.
**بنظر شما سواد رسانه ای به معنای عدم استفاده از رسانه است؟
– یک نکته حیاتی که باید مورد اشاره قرار گیرد این است که سواد رسانهای به معنای عدم استفاده از رسانه نیست. به شما نمیگوییم رسانهها دشمن هستند؛ البته اگر بدون مهارتهای لازم با آنها مواجه شویم قطعاً دردسرساز خواهند شد. آنها صرفاً کمپانیهای انتفاعی و دارای مالکیت هستند که از طریق زمان و علاقهٔ ما کسب درآمد میکنند. ازآنجاییکه ما زمان و علاقهٔ زیادی داریم، باید گاهی اوقات یک قدم به عقب برداشته و در مورد معنای این برنامهها واکنش نشان دهیم. کودکان و نوجوانان باید از تاثیرات رسانه ها آگاه باشند و توانایی تحلیل و ارزیابی آن را داشته باشندد. داشتن سواد رسانهای بدین معنا نیست که توان لذت بردن از رسانه را از دست بدهیم بلکه میخواهیم بگوییم با سواد رسانه ای از رسانه بیشتر لذت ببرید.
ما باید به کودکانمان بیاموزیم که هدف و چارچوب رسانه مورداستفادهشان چیست.
آنها در دنیایی اشباع از رسانه رشد پیدا میکنند که در آن فناوری و قوانین همواره در حال تحول هستند. اگر فرض کنیم آنها میتوانند بدون تفکر انتقادی در این آبها جهت خودشان را بیابند، اشتباه کردهایم. همانطور که اشاره کردم نسل هزاره سوم نسلی است که از جهان بدون رسانه تعریفی ندارد و تمام شئون زندگیاش با رسانه پیوند دارد. برای زندگی ایمن در این سپهر رسانهای، سواد رسانهای بهعنوان دانش و مهارتی که مدیریت رسانهای و مواجهه نقادانه و هوشمندانه در برابر رسانهها را در پی خواهد داشت، باید جدی گرفته شود. سواد رسانهای در دورهای که کودکان از مهرومومهای ابتدایی عمرشان در معرض تولیدات رسانهای هستند، ضرورتی حیاتی است.
انتهای پیام/