رابطه «سواد رسانهای» و «اقتصاد اجتماعی» با «کارآفرینی اجتماعی»

یادداشت مهندس خسرو سلجوقی ـ مجری طرح اینترنت کودکان
«ابتدا تعریفی از سه عبارت فوق باید داشته باشیم تا در ادامه بحث از مفهومی مشترک برخوردار باشیم و بتوانیم در بحث و غنای آن و کاربردی کردن آن بیشتر مشارکت کنیم.
«سواد رسانهای» از نگاه نویسنده یعنی مدیریت بر رسانه توسط کاربر رسانه و در مقابل مدیریت رسانه بر کاربر رسانه است و به همین دلیل مبنای مدیریت بر رسانه داشتن دانش و مهارت مدیریتی بر رسانه است و لازم است جامعه به این سواد مسلط شود.
برای «اقتصاد اجتماعی» نیز تعاریف مختلف و فراوانی شده است ولی نویسنده به تولید ثروت همزمان به توزیع ثروت را اقتصاد اجتماعی میداند و به همین دلیل در منابع مختلف اقتصاد اجتماعی را همراه با واژههای تعاونی، رفاه، عدالت و غیره ذکر کردهاند.
اگر اقتصاد اجتماعی رویکرد حاکم در اقتصاد جامعهای باشد باید انتظار داشت توسعه پایدار و حفظ محیطزیست به دلیل زیربنای اینگونه اقتصاد و برای حفظ ثروت نسلهای آینده را شاهد باشیم.
رونق این اقتصاد پسازاینکه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع بکار گرفته شد و همینطور اخیراً ایجاد و راهاندازی شبکههای اجتماعی در تسریع خواست جوامع به جاری شدن این اقتصاد بیش از بیش شده است و بهعنوان کاتالیزور عمل کرده است و بخشی از نهضتهای دهه اخیر و حتی انتخابهای درست و نادرست در کشورهای توسعهیافته بر این مبنا شکلگرفته است و به دلیل کمبود مهارت سواد رسانهای در این جوامع شاهد مدیریت رسانه بر این جوامع هستیم و نه مدیریت جامعه بر این رسانهها!
اگر مهارت سواد رسانهای در بین جامعه حاکم باشد و رابطه علمی برای پیوند سواد رسانهای با اقتصاد اجتماعی ایجاد شود عملکرد این پیوند میمون را باید با رصد شاخصهای به شرح زیر گزارش کرد:
۱- در میزان مشارکت مردم در اقتصاد از طریق تعاون همانند توزیع نفت در زمان انقلاب و یا توزیع پول بین نیازمندان توسط مردم
۲- تعداد تعاونیهای راهاندازی شده و فعال در امور مختلف
۳- مشارکت مردم در بحرانهای طبیعی همانند سیل و زلزله و بحرانهای غیرطبیعی همچون جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی
۴- میزان مشارکت مردم در آموزش رسمی و غیررسمی برای تغییر رفتارها برای مثال عکسالعمل مردم به رفتارهای نادرست رانندگی سواره و پیاده
۵- میزان کاهش اختلاف و شکاف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین محلات و مناطق و غیره
میتوان یکی از ابزارهای رونق الگوی اقتصاد اجتماعی را نهادینه کردن نوآوری اجتماعی دانست.
نوآوری اجتماعی چیست؟
پاسخ به نیازهای اجتماعی با استفاده از ابزارهای اجتماعی را نوآوری اجتماعی میگویند. این پاسخ ساده از دل تجربیات دولتها برای حل معضلات اجتماعی بیرون آمده است؛ وقتی بسیاری از طرحها و رویدادها برای حل مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی که فشارهای بحرانی زیادی را به بازارهای کسبوکار و دولتها وارد میکرد، دولتها تمرکز خود را بر روی توسعه راهحلهای عملی، مشارکتی و پایدار قرار دادند. برای این منظور باید میدان اقدام تازهای تأسیس میشد؛ میدان بازی باید جایی متفاوت از سه حوزه مرسوم یعنی بخش عمومی (دولت)، بخش خصوصی و بخش مدنی تعریف میشد. ازاینرو نوآوری اجتماعی در فضای مشترکی متشکل از سه حوزه مذکور و درعینحال مستقل از این سه حوزه به وجود آمد.
خصوصیت چنین فضای جدیدی علاوه بر فراغت از محدودیتهای هر سه حوزه، بهرهگیری از ظرفیتهای سه حوزه عمومی، خصوصی و مدنی است. درواقع ظرفیت اقدام نوآوری اجتماعی، برآیندی از ظرفیتها و اقدامات بالقوه سه حوزه کلاسیک عمومی، خصوصی و مدنی است. به همین دلیل در تعاریف نوآوری اجتماعی بر این نکته تأکید میشود که حرکت در میدان نوآوریهای اجتماعی منجر به ارتقاء ظرفیت جامعه برای اقدام و عمل میشود. به بیان دقیق نوآوریهای اجتماعی، ایدههایی هستند که برای پاسخ به نیازهای اجتماعی، روابط یا مشارکتهای جدیدی ایجاد میکنند.
پس از تعریف اصطلاح نوآوری اجتماعی و تبیین مفهومی آن، پیش کشیدن این سؤال طبیعی است که: انباشت چنین ظرفیت بکری در جوامع ملی یا بینالمللی قرار است به چه چیزی منجر شود؟ به بیان دقیقتر نقش نوآوریهای اجتماعی چیست؟
نقش نوآوری اجتماعی چیست؟
در بخش قبل این یادداشت در تعریف نوآوری اجتماعی توضیح داده شد که نوآوری اجتماعی، ابزاری از جنس باور و فرهنگ است که قصد دارد مسئلهای از نیازهای اجتماعی را حل کند. این پاسخجویی در میدانی اتفاق میافتد که مشترک میان بخش عمومی، بخش خصوصی و بخش مدنی است. در ادامه این سؤال پیش میآید که تجمع توانی که از این اشتراک فضا به وجود میآید قرار است چه نقشی را ایفا کند؟
به دلیل جایگاه سیال نوآوری اجتماعی میان بخشهای سه گانه عمومی، خصوصی و مدنی؛ این نوع فعالیت میتواند با بهرهگیری از ظرفیت بخشهای مذکور به راهحلهای فرا سازمانی یا میان سازمانی دست پیدا کند. درواقع نقش نوآوری اجتماعی این است که از طریق ایجاد و تقویت راههای جدید فکر کردن در خصوص روابط و مشارکت، راهحل مواجهه با مشکلات جامعه را بهبود بخشد.
نقش نوآوری اجتماعی حمایت از سازمان غیردولتی یا حمایتهای اقتصادی از کسبوکارها نیست؛ بلکه در خصوص نشستن هر سه بخش بر سر یک میز و تعریف و اجرای پروژههای راهبردی، محصولات خاص و فرآیندهای گستردهتر است. درواقع نوآوری اجتماعی با تلفیق بخشهای مختلف یک جامعه به گردش مالی و اشتغالزایی در فضایی بین این سه بخش مدد میرساند.
چرا به نوآوری اجتماعی نیاز داریم؟
مطالعات جامعهشناختی، روانشناختی، زمینشناختی، مردم شناختی، انسانشناختی و غیره به ما نشان میدهند ماهیت مشکلات و چالشهایی که امروزه انسان با آن مواجه است، متفاوت از آن چیزی است که تا پیشازاین وجود داشته است. وقتی ماهیت چالشها و بحرانها تفاوت کرده، مواجهه و ترسیم راهحلهای این مشکلات نیز نمیتواند مثل سابق باشد. مصداقهای این ادعا را میتوان در چند بخش خلاصه و تشریح کرد:
ناکارآمدی سیاستهای کلاسیک: ناکارآمدی سیاستهای کلاسیک دولتی در مواجهه با مشکلاتی همچون تغییرات آبوهوایی، بیماریهای مزمن و همهگیر و افزایش نابرابری مشاهده کرد. این در حالی است که نوآوری اجتماعی راهحل تازهتری را پیشنهاد میدهد.
افزایش هزینههای آینده: سیاست مناسب در مقابله با کنترل آلودگی، فقر، کاهش ضایعات و غیره؛ پیشگیری است؛ اما پیشگیری مؤثر بهرغم منافع اقتصادی و اجتماعی شفاف در کنار رکود اقتصادی و فشار هزینههای اجتماعی بسیار دشوار است. این در حالی است که رویکرد نوآوری اجتماعی، رویکردی پیشگیرانه است.
بحران اقتصادی و پیدایش اقتصاد اجتماعی: با توجه به رشد روزافزون هزینههای عمومی و اجتماعی، دیگر تغییرات و اقدامات بهرهوری مورد قبول نیستند. بااینحال بیشتر سرمایه بخش دولتی و خصوصی برای مدلهای قدیمی و مشتریان منفعل هدر میرود. این در حالی است که نوآوری اجتماعی الگوهای جدیدی برای توسعه راهحلهای جدید اجتماعی در چنته دارد.
اینها سه نمونه از زمینههای لزوم و ضرورت نیاز امروز ما به نوآوری اجتماعی است. سؤال بعدی این یادداشت دراینباره است که چنین نیازی قرار است توسط چه کسانی پاسخ داده شود؟ کارآفرینان اجتماعی.
کارآفرینان اجتماعی چه کسانی هستند؟
نقشآفرینی در میدان جدیدی که میان بخش عمومی، خصوصی و مدنی وجود دارد، نیاز به خصوصیات روانشناختی تازهای دارد. تجمیع این خصوصیات در یک فرد از او «کارآفرین اجتماعی» میسازد. ازجمله این خصوصیات میتوان به وجود یک دغدغه اجتماعی در شخص اشاره کرد. از این لحاظ این شخص متمایز از کارآفرینان معمولی است که به دنبال جنبههای اقتصادی در پایان کار هستند.
سوءتفاهمی که اغلب دراینباره بروز میکند وجود این نگرش درباره کارآفرینان اجتماعی است که منفعت مالی برای آنها بیاهمیت است؛ اما کسب سود از این منظر مهم تلقی میشود که برای کارآفرین اجتماعی توانایی اتکا به خود و افزایش اعتبار ایدهاش را در پی دارد. کارآفرین اجتماعی در کنار اشتغالزایی، تولید ارزشافزوده و ثروت آفرینی، به دنبال اثرگذاری مثبت بر اجتماع و حل مسائل حوزههای بهداشت و درمان، کودکان کار، راهنمایی و رانندگی، محیطزیست، ذخایر طبیعی و منابع آبی است.
بهطور خلاصه ویژگیهای یک کارآفرین اجتماعی را میتوان در زیر خلاصه کرد:
انگیزههای اجتماعی: مردم و دیگر نیازهای اساسی در مرکز توجهشان قرار دارد.
هوشمندی اقتصادی: آنها همیشه نگاه متفاوتی به اطراف خود دارند.
تفکر سریع و متناوب: آنها توانایی پیشبینی سریع فرصتهای کسبوکار جدید و ایجاد راههای جدید انجام کارها را دارند.
شجاعت: آنها میتوانند تصمیمات سختی بگیرند و بر مشکلات غیرقابل عبور غلبه کنند.
آیا شما هم میتوانید با شناسایی چالشهای پیرامون خود و سپس یافتن پاسخهای فرابخشی (عمومی، خصوصی و مدنی) برای آنها، نقش یک کارآفرین اجتماعی ایفا کنید؟
رونق الگوی اقتصاد اجتماعی در اروپا:
اقتصاد اجتماعی امروز در اروپا در حاشیه نیست. حدود ۴.۵ میلیون نفر در این حوزه استخدام شدهاند. به چه دلیل کارآفرینان بیشتر و بیشتر به این الگوی اقتصادی روی میآورند؟
۱۰ درصد رشد ناخالص ملی اروپا و بیش از ۲ میلیون نفر در فرانسه در این حوزه فعالیت میکنند.»