افسانه بـیطـرفـی رسانههای انگلیسی

بیطرفی شعاری است که در بسیاری از رسانههای بزرگ جهان به گوش میرسد، این بیطرفی تا چه اندازه حقیقی و در دسترس است؟
به گزارش عصر هوشمندی، چندی پیش تیم دیوی مدیرکل جدید بیبیسی اعلام کرد که در پی طرح اتهام درباره سوگیریهای سیاسی علیه این شبکه، تمرکزش را بر تقویت «بیطرفی» خواهد گذاشت.
او حتی کارکنان بیبیسی را تهدید کرد که اگر در شبکههای اجتماعی در راستای منافع حزب سیاسی خاصی فعالیت کنند، جایی در این بنگاه خبری نخواهند داشت.
اصل «بیطرفی» ادعایی است که در بسیاری از رسانههای بزرگ جهان تبلیغ میشود اما اینکه چقدر واقعیت دارد، با تردیدهای فراوان روبهرو است.
اصلا چرا بیطرف ماندن در دنیای رسانه امری تا این حد دشوار است؟ برای این مشکل دلیلهای زیادی میتوان برشمرد که برخی را مرور میکنیم.
چه چیز مانع بیطرفی رسانه میشود؟
بر اساس گزارشی که در سایت «اپن دموکراسی» منتشر شده است، برخی از مهمترین دلایل رعایت نشدن بیطرفی در جامعه رسانههای انگلستان را میتوان در موارد زیر پیدا کرد.
سرمایهداران صاحب رسانه
آنکه صاحب رسانه است، تعیین میکند چه رویدادهایی پوشش داده شود و چطوری داستانشان روایت شود. برای نمونه در انگلستان فقط ۶ میلیاردر مالک بخش اصلی سهام مهمترین رسانههای آن کشور از «دیلیمیل» گرفته تا «ایندیپندنت» هستند.
بر اساس این گزارش در این چنین وضعیت نباید از تحریریه این نشریات انتظار استقلال رای داشت و حتی نشریاتی مثل گاردین نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
آگهیدهندگانی که باعث سانسور محتوی میشوند
رسانهها برای درآمدزایی تکیه زیادی به آگهیدهندگان دارند. البته سهم آگهی در بودجه رسانهها متفاوت است اما نمیتوان از نقش تاثیرگذار آن در ادامه حیات رسانه چشمپوشی کرد. در نمونهای از قدرت تاثیرگذاری آگهیدهندگان بر رسانهها میتوان به ماجرای پیتر اوبورن مفسر سیاسی «تلگراف» اشاره کرد که پس از سانسور نوشتهاش درباره شرکت خدمات مالی و بانکی «اچاسبیسی» استعفا کرد. «اچاسبیسی» از مهمترین آگهیدهندگان به این روزنامه بود.
باز هم تبعیض نژادی و طبقه برخوردار سفید
تبعیض نژادی آتشی زیرخاکستر در جوامع غربی است که هر از گاهی با طوفانی مثل کشتن جرج فلوید به دست پلیس شعلهور میشود. بر اساس این گزارش یکی از موانع بیطرفی رسانهها را میتوان سلطه مردان سفیدپوست تحصیلکرده طبقهای خاص بر این عرصه دانست. آنها گروهی را تشکیل میدهند که در رسانه و دیگر بخشها حاکم میشوند و عملا خواست بخش عظیمی از جامعه را نادیده میگیرند.
این چند مورد و موارد دیگری که در گزارش ذکر شده است، برخی عوامل واضحی هستند که مانع برقرار شدن اصل بیطرفی در رسانهها میشوند.
منابع به ظاهر بیطرف و مقاصد سیاسی
بر اساس یک پژوهش آکادمیک در شیوه پوشش رویدادها به صورت سیستماتیک بیطرفی وجود ندارد. برای نمونه در ماجرای رویداد مهمی مثل رفراندوم استقلال اسکاتلند با بررسی بیش از ۷۰۰ ساعت برنامه شبکههایی مثل «بیبیسی» و «آیتیوی» مشخص شد که تمام آن برنامهها بدون بیطرفی و استفاده گسترده از کارشناسان مخالف استقلال به عنوان منابع بیطرف ساخته شدهاند.
شگفت اینکه حتی همین پژوهش آکادمیک هم پس از انتشار از سوی بنگاههای خبری بزرگی مثل «بیبیسی» با بیاعتنایی روبهرو شد. در پژوهشهایی مشابه درباره پوشش رویدادهایی مثل بحران مالی نیز نتایج مشابهی به دست آمده است.
جانبداری صادقانه
رسانهها برای تاثیرگذاری باید اعتماد مخاطبشان را جلب کنند. در این میان با بیطرف بودن میتوان تمام طیفهای سیاسی و اجتماعی را خطاب قرار داد. اما در روزگاری که اعتماد مردم به رسانه کم شده است، بهترین راه صادق بودن با آنها است.
ناتان رابینسون روزنامهنگار آمریکایی بریتانیایی و نویسنده کتاب «ترامپ: آناتومی هیولا» در این باره در گاردین مینویسد: «رسانهها اغلب در آمریکا بیطرف نیستند. کاملا واضح است که ما نمیتوانیم چیزی به عنوان روزنامهنگاری بیطرف داشته باشیم. ما همه معیارهای اخلاقی داریم، دیدگاه و جهانبینی داریم. بهترین شیوه این است که سوگیریهای سیاسی خود را عیان کنیم تا این که اصرار به پنهان کردنشان داشته باشیم.»
او که سردبیر مجلهای با عنوان «کارنت افیرز» است ادعا میکند که طرفداران جمهوریخواهان در آمریکا هم هنگامی که شما علنا دیدگاههای سیاسی خود را هویدا میکنید و اصراری بر پنهان کردنش ندارید، بهتر حرف شما را میشنوند.
رابینسون باور دارد یکی از عوامل بیاعتمادی مردم به رسانهها ریشه در همین اصرار بر نمایش ظاهری بیطرفی دارد. او در این باره میگوید: «ما باید اعتراف کنیم که هر انسانی سوگیری دارد و طرفدار چیزی است، و البته این اصلا ایرادی ندارد.»
منبع: خبرآنلاین
انتهای پیام